باران شدید بود، آنقدر که برف‌پاک‌کن دیگر فایده‌ای نداشت. چراغ‌های جاده خاموش بودند و آب رسیده بود به کف ماشین. تنها کار ممکن گاز دادن بی‌وقفه بود. ترسیده بودیم. فکر می‌کنی چطور از آن جنگل زنده بیرون آمدیم؟ با خاطره تعریف کردن. گذشته را مرور کردیم و خندیدیم؛ بی‌وقفه مثل فشردن پدال گاز.

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
روشنفکر و مسئله امید
نوشته‌ی بعدی
edit_square

آثار دیگر

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…

کتاب «درآمدی جدید به روان‌شناسی اخلاق»

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: والری تیبریاوس مترجم: محمود مقدسی ناشر: انتشارات آسمان خیال سال انتشار: ۱۴۰۱ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارماخلاق از منظری دیگر از…

جغرافیای تنهایی

مقاله‌ای از دکتر محمود مقدسی درباره فلسفه تنهایی، برگرفته از وب‌سایت و مجله‌ی «نگاه آفتاب»   همه‌ی ما تجربه‌ی تنهایی را داشته‌ایم. گاه از آن گریخته‌ایم و گاه به آن…