سیاست

طلبِ پیوند با واقعیت

این یادداشت در پی این ویدیو است. اگر این هذیان‌ها در پستو و صرفاً باور فردی بودند، یا نیاز به علاج پیدا می‌کردند یا می‌شد گفت که سبک زندگی فرد هستند و اگر با کسی کارشان نباشد، بگذار باشند. اما این روان‌پریشی و هذیان به مدد بروکراسی و تخصیص بودجه…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

نقش روشن‌فکران در اوضاع امروز ایران

دوستی برایم نوشته است، آیا می‌توان به آینده‌ی این تحوّل امیدوار بود؟ آیا این سکولار شدن و دین‌پیرایی، سطحی و واکنشی نیست؟ آیا این شکافِ دهن‌بازکرده در فرهنگ، بیش از خیر، شر نخواهد رساند؟ گفتم: نمی‌دانم. شاید کمی گزاف به نظر برسد، امّا این دوران، محکِ خوبی برای اهالی علوم…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

سرخوردگی و جستجوی راه‌های تازه (به بهانه‌ی سالروز راهپیمایی ۲۵ خرداد)

بعد از ۸۸ خیلی از ما دیگر آدمِ فعالیت سیاسی نبودیم. بخشی از آن به سن‌وسالمان بر می‌گشت، بخشی به ناامیدیمان و بخشی هم به بی‌میلی‌مان به قدرت و دولتی که تقریباً کار خاصی نمی‌شد با آن کرد. اما دلیل دیگری هم وجود داشت. سرخوردگی سیاسی، ما را متوجه امرِ…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

من آدمِ فهمِ سیاست نیستم

آن روز، وقتی از تشییع جنازه بر می‌گشتیم، توی ماشین همه ساکت بودیم و آهنگ غمگینی از مختاباد پخش می‌شد: ای دلبر عشوه­‌گر، دلدار شیرین شکر از بزم یاران سفر، کردی چـرا بی­‌خبر ما را نهادی بی ما، دریغا تا چون سرآید هجر تو بر ما ده ساله بودم. اولین…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

دولت و استفاده‌اش از کلمه‌ی انسان؛ انسانی که نیست

یکی از هزاران چیزی که در اظهارنظرهای مسئولین کشور عصبانی‌ام می‌کند، استفاده آن‌ها از واژه “انسان” است. مثلاً می‌گویند: “انسان می‌بیند فلان اشتباه وجود دارد” یا “انسان به این نتیجه می‌رسد که عده‌ای سوء نیت دارند”. این انسانی که از آن حرف می‌زنید، کیست یا حتی چیست؟ چرا شجاع نیستید…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

اگر امروز به درد نخوریم پس چه زمانی قرار است به کار بیاییم؟

ما اهالی علوم انسانی، اساساً با مسئله سروکار داریم. با هر موقعیت و اتفاقی که روبه‌رو می‌شویم، ذهنمان درگیر این می‌شود که چه مشکلی وجود دارد و چه‌طور می‌شود این مشکل را به صورتِ مسئله‌ای قابل‌فهم صورت‌بندی کرد و سپس به دنبال حل آن رفت. در حالت عادی هر کدام…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

ما داریم حل می‌شویم …

من مسئول هیچ چیزی نیستم و نمی‌دانم اگر مسئول چیزی یا جایی بودم، این روزها چطور خوابم می‌برد؟ ما داریم تحلیل می‌رویم. تورّم دارد ما را مثل غبار از چهره خیابان‌ها و شهرها پاک می‌کند. ما داریم حل می‌شویم. ما مثل مادر و پسر فیلم “اتاق” داریم ردپایمان را در…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

دوپارگی

خودی دوپاره را زندگی می‌کنم. بخشی از من زندگی می‌کند، کار می‌کند، می‌خوابد، بیدار می‌شود و با آدم‌ها حرف می‌زند. بخش دیگری از من اما مدام در حال قدم زدن، به یادآوردن، بهت‌زده شدن، غمگین شدن، امیدوار شدن و مرور کردن است. بخشی از من این‌جاست، در همین نیمه‌های بهمن،…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

از سیاست گفتن با دغدغه‌ی زیاد و دانشِ کم

صِرف دغدغه یا حتی میزانی از دانش به ما صلاحیت اظهار نظر درباره‌ی یک مسئله را نمی‌دهد. تأکید می‌کنم، صلاحیت، و نه اجازه. ما اجازه داریم در مورد دغدغه‌هایمان حرف بزنیم (و چه خوب که حرف بزنیم و گفت‌وگو کنیم) اما بهتر است یادمان باشد که صرف دغدغه یا حتی…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

ما داریم تغییر می‌کنیم (بازاندیشی در سیاست)

ما تنها در حالِ اعتراض به رویه‌های غلط حکمرانی نیستیم. ما در حال بازاندیشی رابطه‌ی دولت-ملت و نسبت دین و سیاست هم هستیم. ما داریم ارزش‌ها و تعاریفمان را دوباره و در عمل ارزیابی می‌کنیم. ما داریم نوعی گفت‌وگوی ملی را تمرین می‌کنیم، داریم تکثر فرهنگی را بیش از پیش…
مشاهد‌ه‌ی مطلب