حرف مهم و قابل‌تاملی به نظر می‌رسه ولی توی اون چیزی هست که اذیتم می‌کنه. انگار روابط انسانی رو زیاده از حد ساده‌سازی کرده یا اینکه اختیار و آزادی عمل زیادی برای ما آدم‌ها قائل شده. شاید هم ایرادش اینه که وحشت تنهایی و دیده نشدن رو دست کم گرفته. هرچی که هست، موقع خوندنش احساس جالبی نداشتم‌. شاید هم نگفته مطلقا اینطوری باشید و با این حرف می‌خواسته بگه از اون یک ذره آزادیتون استفاده کنید، نترسید و کمی هم اگر شده جهان خودتون رو از لای دست و پای آدم‌ها بیرون بکشید‌. آره، شاید تنها بشه به همین معنای محدود فهمید و قبولش کرد.

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
نوشته‌ی بعدی
edit_square

آثار دیگر

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…

کتاب «درآمدی جدید به روان‌شناسی اخلاق»

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: والری تیبریاوس مترجم: محمود مقدسی ناشر: انتشارات آسمان خیال سال انتشار: ۱۴۰۱ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارماخلاق از منظری دیگر از…

جغرافیای تنهایی

مقاله‌ای از دکتر محمود مقدسی درباره فلسفه تنهایی، برگرفته از وب‌سایت و مجله‌ی «نگاه آفتاب»   همه‌ی ما تجربه‌ی تنهایی را داشته‌ایم. گاه از آن گریخته‌ایم و گاه به آن…