در جستجوی بهانه‌ای برای لبخند و زنده ماندن

زندگی هر کدام از ما تلاش پیوسته و طولانی مدّتی‌ست برای فهم واقعیت و یافتن راه‌هایی برای تغییر، پذیرش، اصلاح یا رودررویی با آن. هرچه که هست، ماییم و واقعیتی که در قالبِ آگاهی و احساس ما تجربه می‌شود. هیچ کدام از ما در «جهانِ آن بیرون» زندگی نمی‌کنیم. جغرافیای فیزیکی ما آدم‌ها ممکن است یکسان باشد، امّا جغرافیای روانیِ هر کدام از ما اقلیم متفاوتی است که مختصاتش را باورها، عواطف و احساسات و امکاناتِ روانی ما مشخص می‌کنند. به عبارت دیگر، هیچ دو نفری از ما در دنیای واحدی زندگی نمی‌کنیم و با واقعیتِ یکسانی سر و کار ندارنیم. هر کدام از ما محصولِ مواجهه پیوسته‌ای با امری آن بیرون هستیم؛ امری که بلافاصله پس از عبور از حواس پنج‌گانه ما دیگر «دنیای آن بیرون» نیست و واقعیتی می‌شود متناسب با باورها و احساسات و عواطف ما.

این واقعیتِ حالا درونی شده به واقعیتِ درونیِ از پیش موجود ما اضافه می‌شود و واقعیتِ روانی بالفعل هر کدام از ما را می‌سازد. تمام زندگی ما تلاشی است برای حک و اصلاح و دست و پنجه نرم کردن با همین واقعیت. اینکه تاب می‌آوریم یا نه، اینکه رنج می‌کشیم یا نه، اینکه ناکام می‌شویم یا نه و اینکه احساس خوشبختی می‌کنیم یا نه، همه‌اش همین‌جا در این واقعیتِ روانیِ منحصر به فردِ هر کدام از ما ساخته می‌شود. برای همین همیشه می‌توان پرسید چه چیزی واقعیتِ من را می‌سازد و همیشه هم می‌توان گفت که بی‌تردید مهم‌ترین دانش، خودشناسی است.

با این همه امّا هیچ‌کدام از ما شهسوارِ دنیای درون خودش نیست. درونِ هر کدام از ما دریاها، صحراها و جنگل‌های ناشناخته‌ای‌ست پر از صداها و رنگ‌های هر دم تازه، غریبه و ناآشنا. ما کاشفانِ اتفاقیِ دنیای درون خودمان هستیم و هر دم خودمان را در جستجو، نبرد، خلق و پذیرشِ تازه ای می‌یابیم. جهانِ درونیِ هیچ‌کدام از ما حتی تا لحظه مرگ آنقدر رازگشایی نمی‌شود که بتوان گفت ساکنش هستیم. ما رهگذریم. رهگذری که تلاش می‌کند گرسنه و تشنه نماند و بهانه‌ای برای لبخند و زنده‌ماندن داشته باشد.

اشتراک گذاری

آخرین مطالب

سبد خرید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
لیست علاقه‌مندی‌ها
0 مورد سبد خرید
حساب من