می‌دانی بزرگسالی چه چیزی را به انسان می‌آموزد؟ اینکه هیچ‌چیز آنقدرها که دلمان می‌خواهد ساده نیست. کمی که فکر کنی می‌بینی تلاش برای ساده کردن چیزها تمنّای بازگشت به کودکی‌ست؛ روزگاری که همه‌چیز ساده بود و کامیابی و ناکامی با اتفاقاتی ساده، معمولی و قابل درک گره خورده بود. در کودکی همه آن سادگی از کجا می‌آمد؟ از بی‌خبری. در بزرگسالی امّا این همه پیچیدگی از کجا می‌آید؟ از هیچ‌کجا، این پیچیدگی سرشت زندگی‌ست. این ما هستیم که دیگر بی‌خبری را ترک کرده‌ایم. زندگی با همه پیچیدگی‌ها، با همه تنگناها و با همه تراژدی‌هایش همان‌گونه که بوده پیش روی ما ظاهر شده است و ما آرام آرام، توانِ بی‌خبری، توانِ خودفریبی و توان ندیدن را از دست داده‌ایم و از دست می‌دهیم. چه کسی بزرگسال‌تر است؟ آنکس که توان خودفریبی‌اش روز به روز کمتر و کمتر شده و از او بزرگسال‌تر کیست؟ آنکس که می‌تواند بی خودفریبی و بی تمنّای کودکی تاب بیاورد و زندگی کند.

اشتراک گذاری

آخرین مطالب

سبد خرید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
لیست علاقه‌مندی‌ها
0 مورد سبد خرید
حساب من