غمی نابه‌هنگام و آشنا

برچسب ها:  تأملات غم

گاهی در میانه‌ی یک حال خوب، ناگهان دلتنگی غریبی به سراغت می‌آید؛ غمی آرام که دلت نمی‌آید رهایش کنی. غمی که خیره‌ات می‌کند به سمتی و تا کسی نپرسد “کجایی؟” دست از آن بر نمی‌داری.

اما این غمِ بی‌موقعِ کم‌وبیشِ خواستنی از کجا می‌آید؟ غمِ آگاهی از تمام شدنِ این حال خوب است؟ غمِ جای خالی کسی است که کاش می‌بود و در این حال خوب شریک می‌شد؟ غم یادآوریِ لحظاتِ خوبِ گذشته است که دیگر نیستند و بر نمی‌گردند؟ غمِ نبودنِ کسی است که پیشتر‌ها علت و همراه حال خوبت بود؟ غمِ آگاهی از میرایی انسان و هیچ شدن است؟ غمِ به یادآوردن لحظات ناشاد بسیاری است که در میانه‌ی روزهای دیگرت تجربه می‌کنی؟ دلتنگیِ گنگی است که حتی دلیلش را هم نمی‌دانی؟ غمی است که به جای اضطراب تجربه‌اش می‌کنی و اگر رهایش کنی، اضطراب درونت را پُر می‌کند؟ نشانه‌ی افسردگی و خلق پایین است؟ نمی‌دانم. شاید همه این‌ها است.

غم، جغرافیای خودش را دارد و همیشه تن به ساده‌سازی و فهمیده شدن نمی‌دهد. هرچه هست، جایی در میانه‌ی یک حال خوب، در میانه‌ی یک جمعِ دلنشین یا در میانه‌ی لذت بردن از یک خبر خوب، غمی به سراغت می‌آید که رهایش نمی‌کنی، نمی‌خواهی/نمی‌توانی که رهایش کنی.

 


لینک پست در تلگرام

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
مسئله‌ی پیچیده‌ی “نه گفتن” (توان “نه شنیدن”)
نوشته‌ی بعدی
صبر و ترمیم
edit_square

آثار دیگر

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…

کتاب «درآمدی جدید به روان‌شناسی اخلاق»

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: والری تیبریاوس مترجم: محمود مقدسی ناشر: انتشارات آسمان خیال سال انتشار: ۱۴۰۱ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارماخلاق از منظری دیگر از…

جغرافیای تنهایی

مقاله‌ای از دکتر محمود مقدسی درباره فلسفه تنهایی، برگرفته از وب‌سایت و مجله‌ی «نگاه آفتاب»   همه‌ی ما تجربه‌ی تنهایی را داشته‌ایم. گاه از آن گریخته‌ایم و گاه به آن…