«روایتی برای پایان»
تمام شد. این روایتی دو کلمهای از پایان است. امّا این همه قصه نیست. چگونه تمام شد؟ همانگونه تمام شد که فکر میکردم؟ تمامش کردم یا تمام شد؟ برنده بودم یا بازنده یا جایی میان این دو؟ میتوانست به گونه دیگری تمام شود؟ برای همیشه تمام شد؟
ما برای آنچه رخ داده داستانی تعریف میکنیم تا آن را بفهمیم، هضم کنیم، از آن یاد بگیریم و به سراغ آینده برویم. امّا داستانی که ما برای خودمان و دیگران تعریف میکنیم، تنها روایت ممکن از آنچه رخ داده نیست. هر روایتی از گذشته، با بخشی از آنچه اتفاق افتاده، ساخته میشود. گاهی این روایتها گذشته را قابلفهم میکنند امّا بیتابمان میکنند و امکان ساختن رویایی برای آینده را از ما میگیرند. در این روزها هر کدام از ما سال را با روایتی از آنچه رخ داده به پایان میبریم. امّا آیا نمیتوان برای این پایان روایت یا روایتهای دیگری داشت؟ روایتهایی که در آغاز، دست و دل ما را خالی نگذارند؟
پشتیبانی و ارتباط با ما
تلگرام آبان | ۰۹۲۲۶۷۲۸۵۳۳
