منتظر و سوگوار نبودن

هرکدام از ما تصوّری از زنده‌بودن و زندگی‌کردن داریم و هرگاه امکانِ چنین بودنی از ما گرفته شود، احساس می‌کنیم به بیرون از زندگی پرتاب شده‌ایم و خلائی غیرقابل‌تحمّل را تجربه می‌کنیم. کسی که زندگی را بیش از هر چیز در کارکردن می‌فهمد، زمانی که امکانِ کار کردن از او گرفته می‌شود، گویی به بیرون از زندگی پرتاب شده است. کلافه و سردرگم به خود می‌پیچد و روزها و شب‌هایش را خوابگردانه سپری می‌کند تا دوباره با بازگشتن به کار، به متن زندگی باز گردد و احساس زنده بودن کند. آنکه زندگی و زنده بودن را «در رابطه‌ بودن» می‌داند، زمانی که بیرون از رابطه‌ای قرار می‌گیرد، تنها سوگوار رابطه نیست، او سوگوار زندگی است و خود را بیرون‌افتاده از آن تجربه می‌کند. چنین فردی هم خوابگردانه روز و شبش را می‌گذراند تا دوباره خودش را در رابطه‌ای بیابد و به متن زندگی باز گردد. همینطور هم کسی که زندگی را در سفر بودن و ماجراجویی می‌داند، یا کسی که زندگی را موفقیت پیوسته یا بدست آوردنِ مدام می‌فهمد… .

فارغ از اینکه زنده بودن و زندگی کردن را معادل چه چیزی بدانیم، این بیرون افتادنِ از زندگی و سپری‌کردنِ گیج و کلافه روزها تجربه عجیبی است. در این حالت، روزها را چنان سپری می‌کنیم که گویی زنده نیستیم و تنها خودمان را برای شروع دوباره زندگی سرپا نگه می‌داریم. امّا چه محدودکننده است زندگی را در چیزهای خاصی (هرقدر خوب و ارزشمند) منحصر دانستن. آنکه عاشقی نکردن را زنده نبودن می‌داند، آنکه افزایش نیافتنِ داشته‌هایش را توقّف زندگی می‌داند و آنکه کاری نکردن را بیهوده زیستن می‌داند، خود را عمیقاً در معرضِ بی‌معنایی و آسیب قرار می‌دهد. کم نیستند محدودیت‌ها و کاستی‌هایی که این چیزها را از ما می‌گیرند و مرگ می‌پاشند بر روزها و لحظه‌هایمان.

کامیاب کسی است که زندگی را صرفاً زنده بودن و امکانِ تجربه کردن (فارغ از محتوای آن) می‌داند. او تا زنده است، زندگی می‌کند و هر خوشی و کامیابی‌ای که از راه برسد، بی ترس و حسرت، کام آن را می‌گیرد. او هیچ گاه روزهایش را در انتظار زندگی یا در سوگ آن سپری نمی کند. او در جایی از زمان متوقف نمی شود و خوابگردانه و کلافه، روز را به شب نمی‌رساند. او با وحشت از دست دادنِ زندگی، تن به هر تجربه ای نمی‌دهد و خودش را درمانده و زخمی نمی‌کند. نگاه چنین کسی به زندگی، فرصتی مدام برای زیستن و ساختن به او می‌دهد.

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
کاستن از تنهاییِ درد
نوشته‌ی بعدی
پناه بردن به بیماری
edit_square

آثار دیگر

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…

کتاب «درآمدی جدید به روان‌شناسی اخلاق»

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: والری تیبریاوس مترجم: محمود مقدسی ناشر: انتشارات آسمان خیال سال انتشار: ۱۴۰۱ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارماخلاق از منظری دیگر از…

جغرافیای تنهایی

مقاله‌ای از دکتر محمود مقدسی درباره فلسفه تنهایی، برگرفته از وب‌سایت و مجله‌ی «نگاه آفتاب»   همه‌ی ما تجربه‌ی تنهایی را داشته‌ایم. گاه از آن گریخته‌ایم و گاه به آن…