ADD ANYTHING HERE OR JUST REMOVE IT…

پروانه‌ای روی دستگیره در نشسته است. تکان نمی‌خورم تا نپرد. تکان نمی‌خورد و همانجا می‌ماند. به بال‌های رنگی‌اش نگاه می‌کنم. بال نمی‌زند. شاید او هم نگران بلند شدن من است. پروانه تکان نمی‌خورد، من تکان نمی‌خورم، زمان می‌گذرد. تماشایِ طولانیِ زیبایی کلافه‌ام می‌کند. بلند می‌شوم. پروانه بال می‌زند. همه چیز تبدیل به خاطره می‌شود: خاطره مردی که محوِ تماشای پروانه‌ای شده بود. خاطره مردی که نمی‌دانست بعد از تماشای زیبایی چه باید بکند. خاطره مردی که تابِ طولانیِ زیبایی را نداشت.

اشتراک گذاری

آخرین مطالب

سبد خرید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
لیست علاقه‌مندی‌ها
0 مورد سبد خرید
حساب من