با خاطره اتفاقات و تجربه‌ها بمیر نه با رویاها و آرزوها، خواسته‌ها و نرسیده‌ها، خواسته‌ها و دنبال‌نکرده‌ها و … . هرقدر کوچک یا سخت، دست به عمل بزن و بساز.

این روزها که مدام با تهدید امکاناتمان برای تجربه‌های تازه روبرو هستیم، دارم به مکاشفه جدیدی می‌رسم: به امکان‌های ساده و بسیاری که نمی‌دیدمشان و به تجربه‌های دلنشینی که از فرط نزدیکی گم می‌شدند میان هدف‌های بزرگ و انتظارات پیچیده‌ام. این روزها که خسته‌تر از آنم که به آن دور و درازها فکر کنم، دارم به ارزش آهستگی و کامیابی‌های کوچک پی می‌برم. احساس می‌کنم باید توان لذت بردن از آن‌ها را پیدا کنم. دیر یا زود دوباره فرصت پیگیری هدف‌های بزرگ‌ و پیچیده فرا می‌رسد. آن روز، انبوهی از خاطرات خوب هم خواهم داشت و همه چیز خلاصه نمی‌شود در خاطره رویاهایی که هر روز با ترس کامیاب نشدنشان از خواب بیدار شده‌ام.

گاهی اوقات آدم انتظارش را ندارد اما چگونه زیستن را در لحظات تلخ و سخت بیشتر یاد می‌گیرد تا لحظات خوش و خوب.

دوستی بعد از دیدن نوشته‌ام، این پیام را برایم فرستاده و با نگاه نقادانه و دقیقش تحذیرم داده از ورطه رواقی‌گریِ افراطی:

“به نظرم فقط باید مراقب بود که خیلی گرفتار رواقی‌گری نشیم.”

و دوست دیگری هم در تایید نوشته‌ام این پیام را برایم فرستاده و از تجربه‌ مشابهی گفته:

“این پست آخری شما من را یاد خاطره ای از گادامر انداخت…نقل است که در جنگ جهانی دوم که بمباران و ناامنی همه جا را احاطه کرده بود و شهر در تاریکی و ترس فرو رفته بود، گادامر در خاطراتش می‌نویسد: دانشکده بر اثر بمباران تعطیل شد و شهر در ظلمات و صدای بمباران به گوش می‌رسد و من با عده ای از دوستان در زیر زمین خانه مخروبه ای با یک شمع داریم اشعار ریلکه را تفسیر می‌کنیم!”

راستش حرف‌هایی شبیه آنچه در مطلب بالا نوشته‌ام پهلو به حرف‌های انگیزشی، زرد، خوش‌خیالانه و سیاست‌گریزانه می‌زند. اما واقعیت این است که ما دقیقا در دل چنین ابهامی زندگی می‌کنیم؛ جایی که مرز میان امید و وهم، خوشبینی و بی‌عملی سیاسی و رواقی‌زیستن و پذیرش وضع موجود بسیار باریک و مبهم است. اما این ابهام را نباید به نفع دوگانه‌ای کاذب مصادره کرد. ما باید هم واقع‌بین باشیم و تغییر را طلب کنیم و هم تا آن روز تباه نشویم و روزهایمان را یکسره به ناکامی نگذرانیم. باید هنر کامیابی و امید در دل تنگنا و درماندگی را بیاموزیم و بدانیم که تجربه‌های آهسته و کامیابی‌های کوچک، کار بازنده‌ها نیست؛ فرصتی است که چشم‌هایمان  پیشتر آن را نمی‌دیده.

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
با خود بودن
نوشته‌ی بعدی
کلماتِ سوگواران
edit_square

آثار دیگر

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…

کتاب «درآمدی جدید به روان‌شناسی اخلاق»

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: والری تیبریاوس مترجم: محمود مقدسی ناشر: انتشارات آسمان خیال سال انتشار: ۱۴۰۱ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارماخلاق از منظری دیگر از…

جغرافیای تنهایی

مقاله‌ای از دکتر محمود مقدسی درباره فلسفه تنهایی، برگرفته از وب‌سایت و مجله‌ی «نگاه آفتاب»   همه‌ی ما تجربه‌ی تنهایی را داشته‌ایم. گاه از آن گریخته‌ایم و گاه به آن…