این زندگی نیست که ارزشش را از دست داده، این رؤیای مرده ما است که دیگر ارزش زیستن ندارد. ما در رؤیای زندگیای بودیم که هیچگاه به پایان نمیرسد. خیال میکردیم هرچه بیشتر داشته باشیم، هرچه بیشتر به سلامتیمان توجّه کنیم و هرچه بیشتر مشغول انجام کارهای ارزشمند و مفید باشیم، مرگ از ما دورتر میشود و جهان، فرصت زندگی جاودانهای را به ما میدهد. امّا با مشاهده مرگ و تجربه روزمرّه ترس از آن، چیزی که فرو میریزد این جهان رؤیایی و خیالپردازی های ما درباره جاودانگی است. از این پس، زندگی در دل این رؤیا ارزش زیستن نخواهد داشت. امّا آیا زندگی برای همیشه ارزشش را از دست میدهد؟ نه. زندگی را میتوان دوباره در همسایگی مرگ احیا کرد. پس از سوگواری برای آن جهان خیالی، فرصت این را پیدا میکنیم که دوباره به خانه برگردیم. خانه ای که این بار میدانیم همیشگی نیست امّا تا زمانی که هست، تنها فرصتِ ما برای در خانه بودن، تجربه کردن، لذّت بردن و دوست داشتن است. در این صورت آنچه پیشتر از ما دزدیده شده بود، به گونه ای امنتر به ما باز خواهد گشت.
روانکاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن
دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…