ADD ANYTHING HERE OR JUST REMOVE IT…

چیزی از جنسِ بودن

اخیراً کشفی کرده‌ام که هربار تایید شدنش هیجان‌زده‌ام می‌کند. فهمیده‌ام که بعضی آدم‌ها بخشی از وجودشان نوشتاری است. بعضی‌ها بخشی از وجودشان از جنسِ رنگ و طراحی است، بعضی‌ها از جنسِ نواختن، بعضی‌ها از جنس ورزش کردن، بعضی‌ها از جنسِ آراستن و بعضی‌ها از جنسِ پختن و طعم دادن. امّا این حرف یعنی چه؟ یعنی کسی که می‌نویسد، نوشتن محصولِ کارش نیست، بخشی از بودنِ او است. مثلاً سی درصد از بودنش نوشتاری است. اگر ننویسد ناقص است، به معنای دقیق کلمه زنده نیست، تحقق پیدا نمی‌کند، گم و گیج است، وجود ندارد. او خیلی وقت‌ها نمی‌نویسد ‌که خبری بدهد، تحلیل کند یا راهکاری اخلاقی بدهد. او می‌نویسد تا بتواند بیشتر باشد. می‌نویسد تا خودش را بیشتر تجربه کند. بخشی از وجود او نوشتاری است. برای همین نمی‌تواند که ننویسد. نمی‌تواند نوشتن را رها کند. او انتخاب نمی‌کند که بنویسد. او نیاز دارد که بنویسد. خیلی از نقاش‌ها هم همینطوراند. نمی‌کِشند تا محصولی تولید کنند. بخشی از بودنشان از جنس طراحی و رنگ است. می‌کشند تا باشند و زنده‌تر باشند. خیلی از نوازندگان هم، آشپزها هم و … .

چرا فکر می‌کنم این کشف عجیبی است؟ چون نگاهم را به جستجوهای خودم و خیلی‌های دیگر عوض کرده است. یکی مثل من برای خوشبختی و احساسِ زنده بودن باید بنویسد  فارغ از نتیجه، فارغ از اینکه خوانده می‌شود یا نمی‌شود. شما هم اگر بخش گمشده‌ای دارید که نمی‌دانید از چه جنسی است، چیزهای مختلف را امتحان کنید تا بفهمید. قرار نیست صرفاً نقاشی یا موسیقی یاد بگیرید. قرار است بخش گمشده‌ای از خودتان  را پیدا و زندگی کنید، فارغ از اینکه نقاشی چشمگیری بکشید یا نه، یا نوازنده‌ای حرفه‌ای بشوید یا نه. شما برای بودن، این ‌کارها را انجام می‌دهید.

اشتراک گذاری

آخرین مطالب

سبد خرید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
لیست علاقه‌مندی‌ها
0 مورد سبد خرید
حساب من