جامعه دارد خودش را بازسازی میکند. این بخشی طبیعی از فرایندِ مواجهه با بحران است. ابتدا انکار، خشم و نپذیرفتن و سپس آرام آرام رفتن به سمت پذیرش و کنشگری فعالانه. ابتدا مسئولان انکار میکنند و مردم هم با سردرگمی نمی دانند چه چیزی درست است و چه باید کرد. بعد واقعیت آنقدر قدرتمند و غیرقابل انکار میشود که از پرده برون میافتد و به چشم میآید. آن وقت، خشم و جنگ آغاز میشود و همزمان وحشت و ترس بالا میگیرد. هیچ کس نه اتفاقی که افتاده را میفهمد، نه میتواند ابعادش را درک کند و نه میتواند آن را بپذیرد. بحران در آغاز برای هاضمه روان خیلی از ما زیاده از حد بزرگ و سخت است. امّا آرام آرام واقعیت بیشتر دیده میشود، انکار به ناگزیر کاهش مییابد، خشمها تعدیل میشوند، فرصت فکر کردن و پذیرش فراهم میشود و نهایتاً هر کسی در این فضای همچنان ترسناک امّا روشنتر به این فکر میکند که چه کاری از دستش بر میآید. به اتفاقات و واکنشهای دیروز و امروز که نگاه کنید احتمالاً شما هم چنین چیزی را خواهید دید. این موضوع امیدوارکننده است. در این پذیرش و کنشگری، امکانِ آرامش یافتن و تسکینی هست که پیشتر به هیچ وجه نبود. حالا میشود هم نگران بود و هم امیدوار. و این چیزی است که ما برای عبور از بحران به آن نیاز داریم.
دوباره همان زندگی به سراغمان میآید.
در روزهای کرونا، تصور بسیاری از ما این بود که تا مدّتها قرار است سایه احوالی آخرالزّمانی بر جلسات درمان