آیا مرگ چیزی برای خواستن باقی می‌گذارد؟

برچسب ها:  ارزش‌شناسی تأملات مرگ میل

مرگ‌آگاهی به ما چه می‌آموزد؟ می‌گوید نخواه، رها کن و کناره بگیر چون وقتی مرگ هست، هیچ چیزی نمی‌ارزد؟

می‌گوید بخواه، رها نکن، کناره نگیر اما حواست باشد که تا وقتی مرگ هست، هرچیزی به هر بهایی نمی‌ارزد؟ (چیزها را بخواه اما به بهایی معقول و نه با هر رنج و محنتی).

یا می‌گوید بخواه، رها نکن، کناره نگیر، هر بهایی هم که داشت؟ (اصلاً وقتی مرگ هست عقلانیتِ هزینه و  فایده دیگر چه معنایی دارد، همه‌اش تمام می‌شود).

راستش نمی‌توانم دفاع قاطعی از موضعم بکنم، اما من مسئله را به صورت دوم می‌فهمم: تا زنده‌ای بخواه ولی وزنِ چیزها را با حقیقت میرایی‌ات بسنج. اگر چیزی صرفاً در مقیاسِ جاودانگی خواستنی بود و بهای زیادی داشت، برای من که هر لحظه ممکن است بمیرم، نمی‌ارزد. در این حالت، داشتنِ چیزها با هر بهایی نمی‌ارزد، بودن با آدم‌ها هم و حتی خودِ زنده بودن هم‌.

در این نگاه، آگاهی به مرگ به تنهایی قدرت بی‌اعتبار کردن خواست‌های ما را ندارد‌؛ تنها ترازویمان را تغییر می‌دهد و خواست‌های دور و دراز و وهم‌های ناشی از روزمرّگی و فریبِ فرهنگ را از میان می‌برد.

 


لینک پست در تلگرام

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
گاهی به آسمان نگاه کردن
نوشته‌ی بعدی
مسئله‌ی پیچیده‌ی “نه گفتن” (توان “نه شنیدن”)
edit_square

آثار دیگر

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…

کتاب «درآمدی جدید به روان‌شناسی اخلاق»

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: والری تیبریاوس مترجم: محمود مقدسی ناشر: انتشارات آسمان خیال سال انتشار: ۱۴۰۱ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارماخلاق از منظری دیگر از…

جغرافیای تنهایی

مقاله‌ای از دکتر محمود مقدسی درباره فلسفه تنهایی، برگرفته از وب‌سایت و مجله‌ی «نگاه آفتاب»   همه‌ی ما تجربه‌ی تنهایی را داشته‌ایم. گاه از آن گریخته‌ایم و گاه به آن…