این روزها با سؤالات پرتکراری روبهرو میشوم: به نظر تو آینده چه میشود؟ چه اتفاقی میافتد؟ به کدام مسیر میرویم؟ پاسخ من تقریباً همیشه یک چیز است: هیچکس نمیتواند پیشبینی دقیق و روشنی بکند. سیاست در ایران، آشوبناک (chaotic) و عرصهی عمل نیروهای گوناگون و گاه بیاندازه متعارض است. آینده را هم برهمکنشِ پیوستهی این نیروها میسازد. ما از همهی این نیروها و جزئیاتشان آگاهیم؟ نه. میدانیم برهمکنش این نیروها تا یک هفته، یک ماه یا یک سال بعد چه وضعیتی را پیش میآورد؟ نه. از اتفاقات و رخدادهای پیشبینینشده باخبریم؟ نه.
ما از اغلب این امور بیخبریم و کنترل چندانی هم بر آنها نداریم. تنها سِیر اتفاقات است که میتواند به ما نشان بدهد با چه پدیدهای روبهرو هستیم، کدام گزینهها مُحتمَلتر میشوند، جامعه چه ظرفیتهایی را از خود نشان میدهد و در هر مقطع چه باید/میتوانیم بکنیم. ما تنها بر عملِ اینجا و اکنونی خودمان آن هم در چارچوبِ درکی همواره در حال تغییر، کنترل داریم.
آنچه در حال رخ دادن است، پدیدهای عمیقاً پویا و جدید است. برای همین نمیتوانیم پاسخی ایستا و یک بار برای همیشه به پرسشهایمان بدهیم. گاهی فکر میکنم آنکه از آغاز پاسخِ واحدی دارد و با تکلیفی یکسره روشن حرکت میکند، یا با واقعیتِ امر سیاسی آشنا نیست یا چندان دغدغهی خیر عمومی را ندارد. کنشگرِ دغدغهمند، عمل میکند، تردید میکند، رشد میکند، تماشا میکند، دوباره فکر میکند و هر بار به تناسب، راههای متفاوتی را در پیش میگیرد.