ماه، آن بالا طلوع میکند. صدای اذان از دور میآید. نسیم ملایمی در حالِ وزیدن است و من ایستادهام و تن سپردهام به آنچه مرا در برگرفته. چشمهایم میبینند، گوشهایم میشنوند و پوست تنم احساس میکند. زنده بودن چیز عجیبی است. میتوانست نباشد اما هست و زمانی میرسد که دیگر نخواهد بود. بگو، به من بگو که چطور دیوانه نمیشویم در هجومِ بیامان این همه تجربههای برگشتناپذیر؟ بگو چطور زنده بودن را تاب میآوریم؟ بگو چطور زندهایم بیآنکه غرق بشویم؟
روانکاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن
دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…