با این مرگ‌آگاهی چه کنیم؟

من می‌میرم. تو می‌میری. آن‌ها که دوستشان داریم می‌میرند. آن‌ها که دوستشان نداریم هم می‌میرند. آن‌ها که خیرمان را خواستند، می‌میرند؛ آن‌ها که باعث آزارمان شدند هم. همه می‌میریم.

این را گهگاه می‌فهمیم و دوباره فراموش می‌کنیم. خیلی وقت‌ها هم یادمان می‌ماند اما نمی‌دانیم با آن چه کنیم. شاید هیچ کس نمی‌داند. شاید هیچ کس در طول تاریخ نفهمیده است که با آن چه کند. مرگ‌آگاهی، خیلی وقت‌ها آدم را آزاد و سبک می‌کند. گاهی هم این سبکی از فرط زیادی، تحمل‌ناپذیر می‌شود و آدم را به وحشت می‌اندازد.

ما آدم‌ها خیلی چیزها را می‌دانیم، اما در مورد مهمترین پرسش‌هایمان اغلب از هفت سالگی فراتر نمی‌رویم. مرگ، یکی از آن‌هاست. به خودت نگاه کن. چه چیزی بیش از آن زمان می‌دانی؟ تقریباً هیچ. شاید تنها یک چیز تغییر کرده باشد: اینکه کم‌کم داری یاد می‌گیری مرگ را بپذیری و دست از انکارش برداری. اینکه داری سکوت و طمانینه در برابر مرگ را یاد می‌گیری. همین.

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
از پا افتادن تدریجی است
نوشته‌ی بعدی
خستگی دینی
edit_square

آثار دیگر

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…

کتاب «درآمدی جدید به روان‌شناسی اخلاق»

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: والری تیبریاوس مترجم: محمود مقدسی ناشر: انتشارات آسمان خیال سال انتشار: ۱۴۰۱ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارماخلاق از منظری دیگر از…

جغرافیای تنهایی

مقاله‌ای از دکتر محمود مقدسی درباره فلسفه تنهایی، برگرفته از وب‌سایت و مجله‌ی «نگاه آفتاب»   همه‌ی ما تجربه‌ی تنهایی را داشته‌ایم. گاه از آن گریخته‌ایم و گاه به آن…