مرد بودن یعنی چه؟

مرد بودن یعنی چه؟  این پرسشی است که بسیاری از ما پاسخی برای آن نداریم. موضوعی است که حتی چندان تبدیل به مسئله هم نشده است. زن بودن به‌ دلیل تبعیض‌های تاریخی و رنجِ مضاعف زنان، تبدیل به مسئله شده است اما مرد بودن، گویی آن‌چنان بدیهی و از پیش حاضر یا چنان کم‌اهمیت است که نیاز به پرسش ندارد.

اما مرد بودن بیش از آشکارگی و وضوح، خالی و گنگ است. این گنگی در ایران امروز تشدید هم شده است: جایی که حاکمیت با قوانینش، از یک سو قدرتی بیهوده و حتی شرم‌آور به ما مردان داده است تا ابزاری برای انقیاد زنان باشیم و از سوی دیگر، چیزی که از ما در برابر خودش می‌خواهد اختگی، سکوت و درمانده بودن است. در جامعه هم اوضاع چندان بهتر نیست: مردان موجوداتی کم‌احساس تصویر می‌شوند که بیشتر در پیِ میل جنسی‌اند، درگیرِ رقابتِ قدرت و ثروت اند، اگر دستشان برسد خواسته یا ناخواسته به زنان آسیب می‌زنند، حق ندارند ضعیف باشند، خیلی‌هایشان وابسته به مادرانشان می‌مانند و کودکانی با هیکل بزرگ دانسته می‌شوند که در نهایت زنی باید باشد و آن‌ها را جمع کند.

می‌دانم تصویرم کامل نیست و حتی کمی بدبینانه است و قطعاً وجوه مثبتی هم در تعریف مردان وجود دارد. اما دوست داشتم کمی از فشار و گنگی روزمره‌ای که خودم و بسیاری مردان دیگر (و نه همه) تجربه می‌کنیم بنویسم. ما مردان بیش از آنکه فکرش را بکنید دچار سردرگمی و مسئله‌ی هویت هستیم.

اشتراک گذاری

آخرین مطالب

سبد خرید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
لیست علاقه‌مندی‌ها
0 مورد سبد خرید
حساب من