گفت‌وگوی تنانه با بهار

بهار و تنبلانگیِ دلنشین‌اش همین نزدیکی هاست. بهار و گفتگوی بی‌واسطه تن انسان با طبیعت، با بوها، با نسیم، با رنگ‌ها و با آفتابی که سرک می‌کشد از پشت ابرها و باران‌های بی‌هوای بهار. زمستان همه پوشیدن و دریغ کردن است و بهار همه گشودگی و وصل بودن. به تعبیر مولانا:

گفت پیغمبر ز سرمای بهار

تن مپوشانید یاران زینهار

زانک با جان شما آن می‌کند

کان بهاران با درختان می‌کند

لیک بگریزید از سرد خزان

کان کند کو کرد با باغ و رزان

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
انتخابِ خستگی
نوشته‌ی بعدی
معلّمی و ساختن رابطه
edit_square

آثار دیگر

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…

کتاب «درآمدی جدید به روان‌شناسی اخلاق»

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: والری تیبریاوس مترجم: محمود مقدسی ناشر: انتشارات آسمان خیال سال انتشار: ۱۴۰۱ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارماخلاق از منظری دیگر از…

جغرافیای تنهایی

مقاله‌ای از دکتر محمود مقدسی درباره فلسفه تنهایی، برگرفته از وب‌سایت و مجله‌ی «نگاه آفتاب»   همه‌ی ما تجربه‌ی تنهایی را داشته‌ایم. گاه از آن گریخته‌ایم و گاه به آن…