هرمنوتیکِ خوشبختی

همه‌ی ما خوشبختیم بسته به اینکه چه زمانی از ما درباره‌ی خوشبختی سؤال کنند و همه‌ی ما ناکام و بدبختیم، بازهم بسته به اینکه چه زمانی مورد سؤال قرار بگیریم. وقتی‌که چیزی به دست آورده‌ایم، یار عزیزی را در بر داریم و آینده‌ای روشن به ما سلام می‌کند، اگر کسی از خوشبخت بودن یا نبودنمان سؤال کند، خودمان را خوشبخت می‌دانیم و زمانی که چیزی را از دست ‌داده‌ایم، عزیزی ما را ترک کرده یا آینده مبهمی را پیش روی خود می‌بینیم، احساس بدبختی می‌کنیم.

 هیچ آدمی خوشبخت یا بدبخت مطلق نیست. همه‌اش بسته به این است که چه مقدار توش و توان و انرژی برای «من» او باقی مانده باشد. در گاه پری و خوشی، به پشتوانه این انرژی و سرزندگی، سویه‌های خوش‌بینانه زندگی را ترجیح می‌دهیم، به آینده امید می‌بندیم و به روایت خوش‌بینانه‌ای از گذشته‌مان بها می‌دهیم. امّا آن زمان که غم، اضطراب یا از دست دادنی، روحمان را فرسوده است، سویه‌های بدبینانه زندگی را برمی‌گزینیم، آینده را تیره‌وتار می‌بینیم و گذشته‌مان را پر از ناکامی و شکست می‌یابیم.

اگر با دو بند ِپیشین موافق باشید، می‌خواهم نتیجه‌ای از آن‌ها بگیرم: واقعیت، هیچ‌کدام از آن‌ها نیست و هر دوی آن‌ها هم هست. هرکدام از ما، یک نفر هستیم و گذشته واحدی داریم. واقعیتِ گذشته ما تغییر نمی‌کند و قابلیت‌های روانی‌مان هم عموماً در حال خوب یا بد، بالفعل یا بالقوه وجود دارند. در این میان، عامل تعیین‌کننده، میزان انرژی روانی ما و احساس کامیابی یا ناکامی‌مان در یک لحظه خاص است. «این نیز بگذرد»، حکمتِ توصیف‌کننده چنین وضعیتی است. هرکدام از ما می‌دانیم وقتی دستاوردی داشته باشیم یا خوشی و خوبی‌ای را تجربه کنیم، دوباره امیدوار می‌شویم و هرگاه غمی به سراغمان بیاید، دوباره زندگی را تیره‌وتار می‌بینیم. این نگاه به جهان، آن را ولرم و نرم می‌کند. چنین زیستنی همیشه در پس هر غم و شادی، میزانی از خودنگری را دارد که فرد را از آرزو اندیشی یا ناامیدی دور می‌کند.

اشتراک گذاری

آخرین مطالب

سبد خرید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
لیست علاقه‌مندی‌ها
0 مورد سبد خرید
حساب من