تردید میان گفتن و نگفتن (تأملی در باب درد دل)

برچسب ها:  اوضاع ایران محمود مقدسی

در این روزها بسیاری از ما تجربه‌های عجیبی را از سر می‌گذرانیم و مانده‌ایم میان حرف زدن و حرف نزدن. گاهی اوقات حتی نمی‌دانیم چه باید بگوییم. یعنی سکوتمان از سرِ مراقبت از دیگران نیست، بلکه صرفاً نمی‌دانیم چه چیزی سبکمان کند. اما بیش از آن، همین مراقبت کردن از دیگران است که ما را میان گفتن و نگفتن معلق نگه می‌دارد. دیگری هم به اندازه‌ی من روزهای سختی را می‌گذراند. او هم همه‌ی این بحران‌ها را تجربه می‌کند و حال او هم خوش نیست. پس آیا باید از غم‌هایم به او بگویم یا نه؟ اصلاً چه کسی این روزها توان شنیدن دارد؟ بارم را کجا باید بر زمین بگذارم؟ سکوت کنم خفه می‌شوم زیر بار این همه ناخوشی، و حرف بزنم دیگریِِ خسته‌ای را مهمان آشفتگی‌های درونم می‌کنم. در این میانه چه باید کرد؟

این احتمالاً یکی از عناصر گریزناپذیر حیات مردمان در زمانه‌ی بحران‌های پی‌درپی است؛ این‌که آدم‌ها می‌شوند دنیایی خستگی و پرسش. نه جایی برای بر زمین گذاشتن خستگی‌ها هست و نه کسی را توان پاسخ دادن به این همه سؤال. در این‌جاست که «در میان گذاشتن»، این اکسیرِ همیشگی، خود بدل به تردید تازه‌ای می‌شود. این‌گونه است که سکوت می‌کنیم و با ناامیدی از این‌که گفتن گرهی را باز کند، به همان حرف‌های معمولی اکتفا می‌کنیم.

اما واقعاً چه باید کرد؟ باید گفت یا نه؟ و اگر آری، به چه کسی و چه چیزی را باید گفت؟ راستش با همه‌ی ‌این احوال، تصور می‌کنم همچنان باید گفت. باید همان حرف‌های معمولی را بزنیم، کمی از اندوهمان هم بگوییم، و باید از اندوه و ترس دیگری هم بشنویم. هر دوی این‌ها در کنار هم است که به کمک‌مان می‌آیند: هم گفتن از درد و هم شنیدن از آن. اولی بارمان را بر می‌دارد و دومی نوعی فاعلیت به ما می‌دهد. درست است که درگیر بحران‌های واحدی هستیم، اما همه‌ی ما آن‌ها را به یک شکل تجربه نمی‌کنیم. جنگل تاریک و ترسناک من با جنگل هراسناک دیگری یکی نیست. او در جایی زمین‌گیر می‌شود و من در جایی دیگر. این یعنی در مواجهه با بحرانی واحد، زخم‌های متفاوتی بر می‌داریم و این همچنان فرصت شنیدن یکدیگر را به ما می‌دهد. علاوه بر این، گفتن حتی بی‌آنکه پاسخی یا حل مسئله‌ای را در پی داشته باشد، میزانی از رنج را از میان می‌برد. گفتن، گاهی فرصتی برای شوخ‌طبعی می‌دهد که به تنهایی فاقد آن هستیم. گفتن، به ما فرصت فاصله گرفتن می‌دهد و این حقیقت را به یادمان می‌آورد که تنها نیستیم. همچنان باید بگوییم و بشنویم تا در کنار هم این سیاهی را پشت‌سر بگذاریم.

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
به مهاجرت فکر کردن
نوشته‌ی بعدی
زندگی و خوشی، ایران و افغانستان
edit_square

آثار دیگر

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…

کتاب «درآمدی جدید به روان‌شناسی اخلاق»

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: والری تیبریاوس مترجم: محمود مقدسی ناشر: انتشارات آسمان خیال سال انتشار: ۱۴۰۱ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارماخلاق از منظری دیگر از…

جغرافیای تنهایی

مقاله‌ای از دکتر محمود مقدسی درباره فلسفه تنهایی، برگرفته از وب‌سایت و مجله‌ی «نگاه آفتاب»   همه‌ی ما تجربه‌ی تنهایی را داشته‌ایم. گاه از آن گریخته‌ایم و گاه به آن…