ADD ANYTHING HERE OR JUST REMOVE IT…

جادوی گفتگو

من به گفتگو ایمان پیدا کرده‌ام؛ به اینکه خیلی وقت‌ها جواب می‌دهد. جواب می‌دهد هم یعنی حتی اگر مشکل را حل نکند، ما را به جای متفاوتی می‌رساند، پرسش‌های تازه‌ای را پیش رویمان قرار می‌دهد، به هم نزدیک‌ترمان می‌کند، بدفهمی‌ها را کمتر می‌کند و به معانی تازه‌ای فرصت ساخته شدن می‌دهد.

خیلی وقت‌ها در آغاز گفتگو اصلاً نمی‌دانیم که قرار است به کجا برسیم. تنها می‌دانیم که این گفتگو لازم است و باید انجامش بدهیم. ما صرفاً با مسئله‌ای آغاز می‌کنیم، امّا مسئله اصلی الزاماً همان مسئله آغازین نیست. بخش مهمی از گفتگو تلاش برای پیدا کردنِ مسئله‌ی اصلی است. مثلاً می‌گویم بیا در مورد اینکه چرا فلان پروژه به نتیجه نرسید گفتگو کنیم، بعد کم‌کم از خلالِ گفتگو به این می‌رسیم که مسئله اصلی حرف‌های زده نشده بین ما است و نه خطا در زمانبندی یا هر چیز دیگری. یا می‌گوییم بیا گفتگو کنیم که چطور فلان رابطه را تمام کنیم، بعد کم‌کم می‌فهمیم که مسئله تمام کردن نیست، اشتیاقی است که راهش را  گم کرده است.

مثال‌های فراوانی می‌توان زد از اینکه چطور گفتگو اگر همدلانه، صادقانه، صریح و به دور از خودفریبی باشد، از هرکجا که آغاز بشود، می‌تواند آرام‌آرام موضوعات اصلی‌تر و بنیادی‌تری را برایمان آشکار کند. گفتگو نوعی سفر است؛ سفری که هر لحظه ممکن است مقصد جدیدی را پیش روی ما قرار دهد، ما را به احساساتی دسترسی بدهد که به تنهایی در دسترسمان نبودند و فکرهای تازه‌ای را برایمان رقم بزند که در تنهاییِ خودمان به سختی ممکن بود به ذهنمان بیایند.

می‌دانم با هر کسی و در هر شرایطی نمی‌توان گفتگو کرد و می‌دانم خیلی حرف‌زدن‌ها به ظاهر گفتگو هستند، امّا این را هم می‌دانم که گفتگو مخصوصاً صریح و صبورانه‌اش همیشه آدم را حیرت‌زده می‌کند.

اشتراک گذاری

آخرین مطالب

سبد خرید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
لیست علاقه‌مندی‌ها
0 مورد سبد خرید
حساب من