پناه بردن به بیماری

ترجمه تحت اللفظی‌اش می‌شود گریختن به بیماری ولی من ترجیح می‌دهم در ترجمه flight into illness از تعبیر پناه بردن به بیماری استفاده کنم. این اصطلاح را نخستین بار فروید مطرح کرد. او ابتدا از پناه بردن به روان‌پریشی یا جنون گفت (flight into psychosis)، سپس از پناه بردن به بیماری‌های روان‌رنجورانه (flight into neurotic illness) و در نهایت از پناه بردن به بیماری به طور کلی (flight into illness). به این معنی که گاهی اوقات، فرد در مواجهه با احساساتِ منفی و ناخوشایند به جنون، اختلالات روان‌رنجورانه یا بیماری‌های روان‌تنی پناه می‌برد. به عبارت دیگر، فرد یا اساساً از رویارویی با درد و رنج شانه خالی می‌کند (روان‌پریشی) و یا رنجی را با رنج دیگری تاخت می‌زند (بیماری‌های روان‌رنجورانه و بیماری‌های روان‌تنی). این اتفاق زمانی می‌افتد که یا تجربه‌ای ناخوشایند زیاده از حد سخت و سنگین باشد یا خود فرد بیش از اندازه شکننده و کم‌طاقت شده باشد و یا امکانی برای حل مسئله در شرایطِ کنونی پیش روی او نباشد.

گاهی اوقات هم بیماری، همزمان با کاستن از درد و رنج فرد و تاخت زدنِ آن با رنجی قابل‌تحمل‌تر، پیامی به خود او یا محیط اطرافش می‌دهد. مثلاً به خود او می‌گوید انتخابی نادرست کرده یا تنشی بیش از اندازه را تحمّل می‌کند که باید کاری برای آن کرد، و یا به اطرافیانش می‌گوید وقتی پیامِ مستقیم و روشن من را نمی‌فهمید یا وقتی کلمه و زبان ندارم تا از تنگناها و مشکلاتم با شما بگویم، حالا با درد و رنجم و هزینه‌هایی که در نتیجه آن به شما تحمیل می‌شود، من را بشنوید و کاری برای من بکنید. نمونه آشنای این حالت اخیر، بیماری‌های روان‌تنی افراد در داخل خانواده و پیامِ غیرمستقیم آن به سایر اعضا یا بیماری‌های گاه و بیگاه افراد معتاد به کار است.

در هر صورت، گاهی اوقات بیمار شدن، نهایتِ امکانات و ابزار فرد است و بهترین مصالحه‌ای است که او در آن موقعیت می‌سازد. با این همه، نفع اوّلیه و ثانویه‌ای که فرد از بیماری می‌برد، ممکن است او را به این تجربه دردآور و درعین‌حال کامیاب‌کننده معتاد کند. به گونه‌ای که دفعات بعد، بیماری نه یک انتخاب ناگزیر که گزینه‌ای بسیار نزدیک و دمِ دست باشد. بله، در هرصورت انتخاب بیماری، ناهشیار است. امّا فرق است میانِ پناه بردنِ ناگزیر و بی‌خبر به بیماری و پناه بردن به بیماری، زمانی که پیش‌تر منافع اوّلیه و ثانویه آن را تجربه کرده‌ایم و می‌دانیم چطور تنش‌ها را کم می‌کند، محیط را به مراقبت از ما وا می‌دارد، انتخاب‌های سخت را به تأخیر می‌اندازد، دیگران را ناگزیر از حل مسئله به جای ما می‌کند و … . زمانی که فرد امکانِ مثبت و خلاقانه‌ای برای حل مسائلش نداشته باشد ( از سرِ مشکلات درون‌فردی یا محدودیت‌های بیرونی) و زمانی که پیش‌تر نفعِ بیماری را چشیده باشد، بیماری مسیر تسهیل‌شده و پناه آشنایی است که علی‌رغم همه هزینه‌هایش می‌توان به آن گریخت. در نتیجه فرد به دفعات بیمار می‌شود. با این همه انتخاب مکرر بیماری، اگرچه کمی به او کمک می‌کند امّا در نهایت رشد او را محدود می‌کند و بیش از پیش به تنگناهای او می‌افزاید.

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
منتظر و سوگوار نبودن
نوشته‌ی بعدی
edit_square

آثار دیگر

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…

کتاب «درآمدی جدید به روان‌شناسی اخلاق»

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: والری تیبریاوس مترجم: محمود مقدسی ناشر: انتشارات آسمان خیال سال انتشار: ۱۴۰۱ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارماخلاق از منظری دیگر از…

جغرافیای تنهایی

مقاله‌ای از دکتر محمود مقدسی درباره فلسفه تنهایی، برگرفته از وب‌سایت و مجله‌ی «نگاه آفتاب»   همه‌ی ما تجربه‌ی تنهایی را داشته‌ایم. گاه از آن گریخته‌ایم و گاه به آن…