پرسشِ گشوده اضطراب و آزادی

اغلب ما انسان‌ها برای گریز از اضطراب، آزادی‌ها و امکانات خودمان را محدود می‌کنیم. مثلاً به خیلی چیزها نمی اندیشیم، خیلی چیزها را نمی خواهیم، خیلی چیزها را رها می‌کنیم، بعضی توانایی‌هایمان را بی‌استفاده می‌گذاریم و کم‌کم از دست می‌دهیم، قدرت انتخابمان را به دیگری واگذار می‌کنیم و … .  امّا این محدود کردن آزادی و امکانات بهایی دارد. کمتر مضطرب می‌شویم امّا به همان اندازه فرصت خودشکوفایی‌مان را از دست می‌دهیم. اضطرابِ بی هنگام یا فراگیر رهایمان می‌کند امّا ملالی گسترده به سراغمان می‌آید. چیزها برایمان کنترل پذیر می‌شوند امّا فرصت تجربه جهان و نگریستن به افق‌های تازه را از دست می‌دهیم.

این یکی از مهمترین پارادوکس‌های زندگی انسانی است. این انتخاب، پرسش گشوده ای پیش روی همه ماست و بارها و بارها  در زندگی‌هایمان به آن بر می‌خوریم. به نظر می‌رسد هر قدر منِ (ایگو) توانمندتری داشته باشیم و هر قدر در جهانِ امن‌تری زندگی کنیم، پاسخمان از آن سوی طیف (گریز از اضطراب و محدود کردن آزادی) به این سوی طیف (انتخابِ آزادی و مواجهه با اضطراب) نزدیک‌تر می‌شود.

اشتراک گذاری

آخرین مطالب

سبد خرید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
لیست علاقه‌مندی‌ها
0 مورد سبد خرید
حساب من