هیچ‌چیز مثل یک قصه گشوده در روان، توان فراخواندن احساساتِ مختلف را ندارد. مثل تکّه گوشتی رها شده وسط کوچه‌ای که گربه‌ها و کلاغ‌ها و مورچه‌ها را از همه‌جا می‌کشد بالای سرِ خودش. آن‌وقت هر کدام سهم‌شان را از این رها‌شده‌ی بلاتکلیف می‌برند. غم‌های دیگر گذارشان را به آن می‌اندازند، اضطراب‌های دیگر، ترس‌های دیگر، ملال‌های دیگر و خلاصه هر حس منفی و تلخ دیگری که فکرش را بکنی. هر کدام آرام آرام از بویِ بلند شده از این قصه ناتمام سر می‌رسند و سهم خودشان را می‌برند از این منِ درمانده در میانه آن. یک سوگ ناتمام، یک شکست معنی‌دار نشده، یک جستجوی نیمه کاره مانده، یک ماجراجویی رها شده، یک عشق به فرجام نرسیده، یک جدایی درک نشده و … . تمام که نشود، باز که بماند، هر حسی خودش را به آن شبیه می‌داند و به آن می‌چسبد. هر غمِ قدیمی یا تازه‌ای سرک می‌کشد به آن و خودش را آشنا و یار نشان می‌دهد و هر اضطراب و ترس تازه‌ای رد پای خودش را در آن می‌جوید. قصه‌های ناتمام در روانِ انسان، حفره‌های بلعنده‌ی همیشه آماده‌اند و تا کاری برایشان نکنی همینطور فرا می‌خوانند و می‌بلعند و مثل سیاهچاله‌ها، با هر بلعیدنِ تازه، قوی‌تر می‌شوند.

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
نگاهِ دیگری
نوشته‌ی بعدی
تنهایی معرفت‌شناسانه
edit_square

آثار دیگر

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…

کتاب «درآمدی جدید به روان‌شناسی اخلاق»

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: والری تیبریاوس مترجم: محمود مقدسی ناشر: انتشارات آسمان خیال سال انتشار: ۱۴۰۱ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارماخلاق از منظری دیگر از…

جغرافیای تنهایی

مقاله‌ای از دکتر محمود مقدسی درباره فلسفه تنهایی، برگرفته از وب‌سایت و مجله‌ی «نگاه آفتاب»   همه‌ی ما تجربه‌ی تنهایی را داشته‌ایم. گاه از آن گریخته‌ایم و گاه به آن…