این یادداشت در پی این ویدیو است.
اگر این هذیانها در پستو و صرفاً باور فردی بودند، یا نیاز به علاج پیدا میکردند یا میشد گفت که سبک زندگی فرد هستند و اگر با کسی کارشان نباشد، بگذار باشند. اما این روانپریشی و هذیان به مدد بروکراسی و تخصیص بودجه سر از سیاستگذاری برای زندگی روزمرّه ما و سرنوشت آیندهمان در آورده است. گویی داریم به اجبار در خیالات هذیانی روانپریشان زندگی میکنیم. در این تفکّر هذیانی دیگر چه جایی برای پیشبینی آینده و امید باقی میماند؟
پانوشت: من معمولاً به این قبیل امور واکنش نشان نمیدهم. امّا همیشه با دیدن و شنیدن حرفهایی از این دست بدجوری کلافه میشوم از اینکه فساد ساختاری باعث قطع ارتباط ما با واقعیت شده است. امروز علاوه بر همه مطالبات دیگر، باید از خواستِ ارتباط با واقعیت هم بگوییم. ما میخواهیم به جای هذیان، به واقعیت مشترکِ عقلای جهان وصل بشویم.