مخاطب حرفی که میخواهم بزنم همه نیستند. روی سخنم با افرادی است که دغدغه اخلاقیزیستن دارند. یعنی اخلاقیبودن را یک ارزش مهم در زندگی میدانند و تصوّر میکنند اگر کسی صاحب فضیلتهای اخلاقی باشد و خوب عمل کند، روی هم رفته انسان ارزشمندی است. اگر کسی دل در گرو این مقدّمات ندارد و نحوه بودنِ اخلاقی چندان دغدغه اش نیست، گمان نمی کنم بتواند با این نوشته همدلی کند و جانِ کلامش را بگیرد.
برای اخلاقی زیستن، اراده خیر و میل به خوبی کافی نیست. نوعی جدّیت و شجاعت در شناختن هم لازم است. تصوّر میکنید آدمها نمیتوانند با اهداف خوب، بدی کنند؟ فکر میکنید آدمها نمی توانند با هدف اخلاقیزیستن، خودشان را تباه کنند؟ گمانمیکنید نمیشود صادقانه میل به خوبی داشت و سر از شرارت درآورد؟ چرا، میشود. همه اینها ممکن است. امّا ما ترجیح میدهیم چیزها را ساده، خطّی و یکدست ببینیم. در جهان ذهنیمان، تنها قهرمانان اخلاقی و اشرار را تصوّر میکنیم و چشم میبندیم به طیفِ گسترده آدمهای معمولیِ کم و بیش خوبی که میتوانند با اراده خیر، بدی کنند و به خودشان و دیگران آسیب برنند.
امّا باید همه این طیف را دید. باید برای فهم تنگناهای اخلاقی کاری کرد. باید به پرسشهای مهمی پاسخ داد. چطور اغلبِ ما دیگر نمیتوانیم بدونِ اقلّی از دانشِ پزشکی، سلامت خودمان را حفظ کنیم، در موردِ نحوه زیست و نوع بودنمان هم قصه از همین قرار است. بی دانستنِ یک سری چیزها، هرقدر هم که دندان خوبی داشته باشی، از دستش میدهی و هرقدر هم که جان خیرخواه و مهربانی را از کودکی با خودت به بزرگسالی آورده باشی، تباهش میکنی. ما لازم داریم خودمان را بشناسیم، بدانیم همه آدمها از جمله خودمان، زخمهایی داریم و در نزدیکی این زخمها آسیبپذیریم. باید بدانیم که هرقدر بدی، جوازِ بدی بیشتر را نمی دهد، باید بدانیم خوشی به هر بهایی ممکن نیست، باید عواطف و احساسات و ترسهایمان را بشناسیم، باید بدانیم که رسانهها بر خواستهایمان اثر میگذارند و … .
خلاصه اش اینکه شاید کمی زیاده روی به نظر برسد ولی وقتی چیزها دیگر مثل سابق کار نمی کنند، آدم باید هم برای مراقبت از دندانها و کبد و کلیه و ریهاش دانشی کسب کند و هم برای حفاظت از حیات اخلاقی و فضیلتهایش. پیشتر، شاید فرهنگ یکدستتر بود، سنّتها قویتر بودند و آدمها شبیهتر، و شاید نیاز به خودکاوی و دانش این اندازه نبود. امّا امروز زمین بازی عوض شده است. امروز بیشتر از همیشه، جانهای خیرخواه مستعد بدیِ ناخواسته و رذالتِ تدریجیاند.