در میانه اعتماد و بی اعتمادی

به نظر می‌رسد اغلب ما در اعتماد کردن به خودمان یا دیگران، در یکی از این دو موضع آشنا می‌نشینیم: زیاد اعتماد کردن و مطلقاً اعتماد نکردن. انگار برای خیلی از ما ایستادن در میانه این دو نه فقط مطلوب که ممکن هم نیست. ترجیح می‌دهیم کس یا کسانی را پیدا کنیم و یکسره به آن‌‌ها عتماد کنیم و به دیگرانی که خارج از این محدوده قرار می‌گیرند بی‌اعتماد باشیم. تصوّر می‌کنیم جهان هر چه ساده‌تر و آشناتر، زیستنی‌تر. حق هم داریم. «کمی اعتماد کردن» و همیشه هشیار بودن، کار دشواری است. بالاخره آدم دلش می‌خواهد یا رها باشد، راز بگوید و آسیب پذیری‌‌هایش را پیش دیگری آشکار کند یا حفاظی بکشد دور خودش و از آسیب‌‌های احتمالیِ دیگرانی که نمی‌شود اعتماد مطلقی به آن‌‌ها کرد، در امان بماند. امّا این تلاش ساده انگارانه، نتیجه‌اش چیزی نیست جز آسیب‌پذیریِ همیشگی و محصور شدن در دنیایی محدود و غیرقابلِ رشد.

در این صورت آسیب‌پذیر می‌شویم چون در واقعیت تقریباً به هیچ کس نمی‌توان اعتماد مطلقی کرد. حتی اگر او روزی بدخواه ما نشود، اقلّش این است که او هم خواسته‌‌ها، نیازها و ترس‌‌های خودش را دارد و ممکن است به همین دلیل، اعتمادِ مطلق ما را ناکام بگذارد. آسیب‌پذیر می‌شویم چون دیگری، هر قدر هم صمیمی و آشنا، باز هم ما را به درستی نمی‌شناسد و تضمینی برای خیرخواهیِ مطلق و آگاهانه به ما نداده است.

در این صورت جهانمان هم محدود می‌شود چون بسیاری از آن دیگرانی که بیرون از دایره اعتماد مطلق باقی مانده‌اند ، فرصت‌های تازه برای تجربه جهان به گونه‌ای دیگراند. آن‌‌ها روایت‌‌های متفاوتی از جهان هستند و هر کدام می‌توانند ما را با قلمروهای تازه‌ای از زندگی آشنا کنند. در بی اعتمادی مطلق به این آدم‌ها، محصور می‌مانیم در مرزهای آشنا و محدود جهانِ خودمان.

چاره‌اش شاید دست کشیدن از اعتماد و بی اعتمادی مطلق و نشستن در جایی میانه این دو است. در این صورت زندگی از سادگی پیشین در می‌آید و رها بودن در آن دشوارتر می شود امّا به همان اندازه امن‌تر می شود و فرصتِ رشد کردن و ساختن را برایمان فراهم می‌کند. با این همه امّا می‌دانم که الگوی اعتمادورزی چیزی نیست که بتوان به این سادگی‌ها تغییرش داد. ریشه‌اش در کودکی و روزهای آغازین زندگی است. امّا شاید بتوان به آن فکر کرد، آرام آرام آن را در تجربه آزمود و هر بار ذره‌ای از این الگوی قدیمی گذر کرد.

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
خلقت زبان
نوشته‌ی بعدی
آموزه‌های مشکل آفرین و مصالحه‌های روان
list

آخرین مطالب

فیلم «Close»

نام فیلم: Close (نزدیک) (۲۰۲۲) فیلمی زیبا و عمیق از دوستی دو نوجوان. لئو و رمی سیزده ساله تعطیلات تابستانی طولانی را در صمیمیت معصومانه می‌گذرانند، اما در سال تحصیلی،…

فیلم «Dogville»

نام فیلم: Dogville فون‌تریه در این فیلم، رفتارهای تمامیت‌خواهانه‌ و منفعت‌طلبانه‌ی انسان را بی‌رحمانه کنکاش کرده و به تصویر می‌کشد. او به کاراکترهایش فرصت بی‌رحمی و قصاوت در حق دیگری…

فیلم «مُهر هفتم»

“مُهر هفتم” (The Seventh Seal)، اثری بی‌همتا از کارگردان معناگرای سوئدی، “اینگمار برگمان” است. فیلم در مورد یک شوالیه است که در کنار ساحلی به تنهایی مشغول بازی کردن شطرنج…

فیلم «کشتن مرغ مقلد»

نام فیلم: کشتن مرغ مقلد داستان: داستان در شهر کوچکی اتفاق می‎افتد، و از نگاه دختر یک وکیل سفیدپوست روایت می‌شود که دفاع از جوان سیاه‌پوستی را به عهده گرفته…

فیلم «Whiplash»

نام فیلم: Whiplash داستان: پسری در راه رسیدن به موفقیت در زمینه‌ی موسیقی (به‌عنوان یک درامر)، با استادی سخت‌گیر و خشن روبه‌رو می‌شود، که با فشار آوردن و ایجاد انگیزه‌ی…