مهاجرت

از رفتن و ماندن

اولی گفت: من نمی‌خوام از این‌جا برم. این جمع، این درختا، این طبیعت، اصلاً دلم نمیاد اینا رو بذارم و برم. دومی گفت: وقتی بری، اون‌جا هم همینا رو پیدا می‌کنی. اون‌جا هم آسمون و درخت و خاکِ بارون‌خورده پیدا میشه. اولی نگاهش را روی جمع چرخاند و گفت: ولی…
مشاهده ی مطلب

(در ایران) ماندن و درمانده نشدن

اوضاع خوب نیست، آینده بیش از اندازه مبهم است و زندگی معمولی هر روز با بحران‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌شود. تقریباً همه‌ی ما این سؤال را از خودمان می‌پرسیم که “در این شرایط چه باید کرد؟” آن‌که می‌رود، رفتنش پاسخی است به این سؤال. او می‌رود تا امنیت، آزادی و امید…
مشاهده ی مطلب

به مهاجرت فکر کردن

بیایید کمی به عقب برگردیم. به روزهایی که نگه داشتنِ ریال مثل نگه داشتنِ آتش در کف دست بود. آن‌که پولی نداشت، غم داشت و آن‌که پولش را تبدیل به کالا یا سرمایه‌ای کرده بود، خیال چندان ناآرامی نداشت. اما آن‌که با ریالش کاری نکرده بود، پریشان و مضطرب بود.…
مشاهده ی مطلب