ازخودبیگانگی

علیه فرسودگی

سال‌ها چیزی از او می‌خواستند که دلش با آن نبود. گذران عمرش اما در گرو پولی بود که برای این کار به او می‌دادند. هر سال احساس خستگی بیشتری می‌کرد. دیرتر به سر کار می‌رفت و بیشتر غرق خیالاتش می‌شد. آخر کسی نمی‌توانست ذهنش را از او بگیرد. این اواخر…
مشاهد‌ه‌ی مطلب