01 دی یادداشتها بازی با وحشتِ خواسته نداشتن اسفند 1, 1403 توسط digitalii-m ۰ نظر گفت: از زندگی چی میخوای؟ گفتم: خیلی چیزها. امّا اخیراً یک تردید بزرگ هم توی من بوجود اومده. اینکه واقعاً باید این همه چیز خواست؟ ... ادامه مطلب
24 خرداد یادداشتها از مرگ به زبان زندگی نوشتن خرداد 24, 1402 توسط digitalii-m ۰ نظر این روزها، وقتی کسی میمیرد، دیگر نه خیلی حیرت میکنم و نه خیلی سؤالی دربارهی مرگ میپرسم. انگار کنار آمدهام با قواعد این بازی. انگار... ادامه مطلب
24 خرداد یادداشتها تصویر غروب خرداد 24, 1402 توسط digitalii-m ۰ نظر ماه، آن بالا طلوع میکند. صدای اذان از دور میآید. نسیم ملایمی در حالِ وزیدن است و من ایستادهام و تن سپردهام به آنچه مرا در برگرفته.... ادامه مطلب
24 خرداد یادداشتها وقتی که در دنیای دیگری بودم (همنشینی با مردگان قدیمیِ دور از وطن) خرداد 24, 1402 توسط digitalii-m ۰ نظر امروز حوالی ظهر رفته بودم قبرستان لهستانیها در دروازه دولاب. دو ساعتی تنها آنجا بودم. من بودم و چند صد مردهی دور از وطن. حال و هوای... ادامه مطلب
22 خرداد یادداشتها سخن گفتن از مرگ خرداد 22, 1402 توسط digitalii-m ۰ نظر گفت: در مورد مرگ چی میدونی؟ بعدش چی میشه؟ گفتم: در موردش زیاد خوندم امّا نه، چیزی بیشتر از تو نمیدونم. گفت: مگه قرار نیست کسی که ف... ادامه مطلب
28 آذر پیشنهادات فیلم و سریال توانِ گفتن قصههای تازه (سریال The Queen’s Gambit) بهمن 6, 1403 توسط digitalii-m ۰ نظر در بخشی از سریال The Queen’s Gambit بث هارمن از شطرنجباز نوجوانی که رؤیای قهرمانی جهان را در سر دارد میپرسد: «فکر میکنی توی چه سنّی ... ادامه مطلب