ناامیدی

در کشاکش امید و ناامیدی

گفت: تمام این روزها من از دوباره امیدوار شدن می‌ترسیدم. توی تمام این سال‌ها، بارها امیدوار شدیم و نشد. هربار وقتی نمی‌شد بیشتر فرو می‌رفتم. بعد می‌دیدم توی صدسال گذشته هر کسی امیدوار شده، یک مدّت بعد از پا افتاده. این بار دیگه جونشو نداشتم. هنوز هم ندارم. امّا کم‌کم…
مشاهد‌ه‌ی مطلب