اوضاع ایران

بدن‌ها فراموش نمی‌کنند

بدن‌ها فراموش نمی‌کنند. آن‌ها آن‌چه را ما سرکوب می‌کنیم در حافظه خود نگه می‌دارند و  دیر یا زود با خمودگی، درد و بیماری آشکار می‌کنند. بدن‌ها، خودشان را با ما سازگار می‌کنند اما بهای پنهانِ تصمیمات خودآگاه یا ناخودآگاه ما را می‌دهند. بدن‌هایمان، خشم‌‌های فروخورده، سکوت‌های اجباری و اضطراب‌های طولانی‌مدتمان…
مشاهده ی مطلب

اعتراض می‌کنم تا باشم

امروز دیگر شاید بتوان از “نیاز به اعتراض کردن” صحبت کرد. به این معنا که بسیاری از ما، فارغ از دلایل عینی و اخلاقی، نوعی ضرورت روان‌شناختی را هم برای اعتراض کردن در درونمان حس می‌کنیم. امروز در شرایطی زندگی می‌کنیم که تاب‌آوری روان‌شناختی‌مان در گرو نوعی از عاملیت داشتن…
مشاهده ی مطلب

دانشجویان ابزار سیاست نیستند، راوی بخشی از حقیقت‌اند

امروز روز دانشجو است. اکنون نوزده سال از ورود من به دانشگاه می‌گذرد. در تمام این سال‌ها یا دانشجو بوده‌ام یا به دانشجویان درس داده‌ام. امروز اما بیش از هر زمان دیگری دوست داشتم دانشجوی کارشناسی باشم و شور و حال و اثرگذاریِ این روزهای دانشگاه را بی‌واسطه تجربه کنم.…
مشاهده ی مطلب

جنبشِ اجتماعی به‌مثابه‌ی امری پویا و پیش‌‌بینی‌ناپذیر

این روزها با سؤالات پرتکراری روبه‌رو می‌شوم: به نظر تو آینده چه می‌شود؟ چه اتفاقی می‌افتد؟ به کدام مسیر می‌رویم؟ پاسخ من تقریباً همیشه یک چیز است: هیچ‌کس نمی‌تواند پیش‌بینی دقیق و روشنی بکند. سیاست در ایران، آشوبناک (chaotic) و عرصه‌ی عمل نیروهای گوناگون و گاه بی‌اندازه متعارض است. آینده…
مشاهده ی مطلب

واقعیتی که ناامید‌کننده نیست

تقریباً همه خشمگینیم؛ بعضی کمتر و بعضی بیشتر. بعضی از ما قاطعیم و بعضی تردید داریم. بعضی از ما عملگرا‌تریم و بعضی بیشتر اهل تأمل‌کردن‌ایم. بعضی کمتر می‌ترسیم و بعضی بیشتر. بعضی از ما چیزهای زیادی برای از دست دادن داریم و بعضی کمتر. بعضی از ما روانِ فرسوده‌تری داریم…
مشاهده ی مطلب

کسی غیر از خود ما قرار نیست پاسخ‌‌ها را بداند

اتفاقات این روزها علاوه بر آشوب عاطفی و احساسی، آشوبی فکری را هم در ما دامن زده است. سرعت اتفاقات و کیفیتِ گاه غریبِ آن‌ها چنان زیاد است که بسیاری از ما به پای فهم و تحلیلشان نمی‌رسیم.  واکنش‌های هر کداممان به این اتفاقات هم گاهی چنان متفاوت است‌ که…
مشاهده ی مطلب

خشمی که اگر تجربه و ابرازش نکنیم، بیمار می‌شویم

خشم، هیجانی است که بسیاری از ما نمی‌دانیم با آن چه کنیم. خیلی از ما حتی نمی‌توانیم آن را چنان که هست تجربه کنیم. گاهی خشم را به صورتِ اضطراب تجربه می‌کنیم؛ یعنی قاعدتاً باید خشمگین باشیم اما آنچه ما را درگیر می‌کند، احساسِ درمانده‌کننده و گُنگِ اضطراب است. گاهی…
مشاهده ی مطلب

بازپس‌گیری خیابان به نفع زندگی

همه‌ی این سال‌ها خیابان از آنِ مردم نبود. سال‌ها قبل حتی خانه‌ها هم چندان از آنِ مردم نبودند و قوانین داخل خانه‌ها را هم حکومت تعیین می‌کرد؛ هر مهمانی یا مراسمی مجاز نبود و هر لحظه ممکن بود درِ خانه باز بشود و مردمان عادی داخل خانه به عنوان متهم…
مشاهده ی مطلب

پرسشگری رادیکال و جستجوی ابزارهای تازه

موقعیتِ جدید، ابزارهای جدیدی برای فهم می‌خواهد. این تعبیر یک ماه است که در سرم می‌چرخد اما می‌گویم این لابد تویی که ابزارهای لازم برای فهمِ این جنبشِ تازه، موضع‌اش نسبت به سیاست و تأمل درباره‌ی آینده‌اش را نداری. حتماً کسانی هستند باسوادتر از تو که می‌توانند شرایط را بفهمند.…
مشاهده ی مطلب

فرد روزمره و هجوم سیاست

[ هجوم سیاست در زندگی روزمره‌ی ما غیر قابل اجتناب شده. ] آن‌چه در حال رخ دادن است، برای خیلی از ما قابل‌هضم نیست. خیابان‌های هرروزه تبدیل شده‌اند به عرصه‌ی خشونت و تیراندازی، آدم‌هایی با لباس‌های مشابه و هرروزه شده‌اند عامل سرکوب، نوجوانان و جوانانِ آشنا و غریبه شده‌اند زندانی،…
مشاهده ی مطلب