انسان بودن

فیلم «مُهر هفتم»

“مُهر هفتم” (The Seventh Seal)، اثری بی‌همتا از کارگردان معناگرای سوئدی، “اینگمار برگمان” است. فیلم در مورد یک شوالیه است که در کنار ساحلی به تنهایی مشغول بازی کردن شطرنج است. ناگهان مردی بدون مو و عجیب و کمی ترسناک به وی نزدیک می‌شود. او خودش را به شوالیه معرفی…
مشاهده ی مطلب

Spring, Summer, Fall, Winter… and Spring

نام فیلم: Spring, Summer, Fall, Winter… and Spring (بهار، تابستان، پاییز، زمستان، … و بهار) داستان: در میان یک دریاچه، راهبی بودایی در یک معبد کوچک در میانه‌ی آب زندگی می‌کند. مادری کودکی را نزد او رها می‌کند، و او هم کودک را پیش خود بزرگ می‌کند. و داستان، داستانِ…
مشاهده ی مطلب

روزِ برفی، آدم دیر می‌رسد

نوجوان که بودم، وقتی شدیداً نیاز به نوشتن داشتم امّا حرف‌ها و فکرهایم طوری بودند که دلم نمی‌خواست یا نمی‌توانستم هیچ‌کدامشان را بنویسم، شروع می‌کردم به توصیف یک منظره یا یک اتفاق؛ توصیفی با جزئیات و به دقّت. با این کار، هم حرف‌هایم را می نوشتم و هم نمی‌نوشتم. هم…
مشاهده ی مطلب

بیزاری از ضعیف و مظلوم

دیدنِ فردی ضعیف یا مظلوم در همه‌ی آدم‌ها احساس یکسانی ایجاد نمی‌کند. بعضی همدلی می‌کنند و اگر کاری از دستشان بر بیاید انجام می‌دهند. بعضی امّا تابِ روبرو شدن با ضعف را ندارند و رو برمی‌گردانند. آن‌ها انکار می‌کنند، خودشان را از دایره احساساتِ منفیِ حول فردِ ضعیف بیرون می‌کشند…
مشاهده ی مطلب

بی‌خانمانیِ انتخابی

گفت: به دنبال یک راهِ گریزم؛ نه “از زندگی” که “در زندگی”. به دنبالِ جایی برای فرار از اضطرابم، فرار از غم، فرار از ملال و فرار از رنج ولی همینجا، یعنی زنده باشم امّا این احساسات را کمتر تجربه کنم. گفتم: مثلاً کجا؟ گفت: جایی که اینقدر نیاز به…
مشاهده ی مطلب

مدیریتِ حسرت

اسمش را شاید بتوان گذاشت “مدیریتِ حسرت”. یعنی از هر طرف که بروی حسرتی باقی می‌ماند. باید دست به انتخاب بزنی و میان حسرت‌هایت، یکی را انتخاب کنی و به آن تن بدهی تا به حسرتی تحمل‌ناپذیرتر دچار نشوی. یک دنیا مثال برایش می‌توان زد. مثلاً تصمیم به رفتن و…
مشاهده ی مطلب

فیلم «یک صبح خوب»

داستان فیلم «یک صبح خوب» حول محور زنی جوان به نام ساندرا است که مادر و تنها والد دختری هشت ساله است. او همچنین مراقب پدر خود است که به دلیل یک بیماری عصبی در حال از دست دادن بینایی و حافظه است. در این میان عشقی قدیمی دوباره جان…
مشاهده ی مطلب

فیلم «شب‌های روشن»

فیلم «شب‌های روشن» داستانی عاشقانه است، اما آن چنان اخلاق و انسانیت در آن موج می‌­زند که در یادآوری آن، بزرگ‌منشی قهرمان مرد نخستین چیزی است که به خاطر می‌­آید؛ انسانی که می‌­تواند بی دریغ دوست بدارد و در تنهایی همیشگی­‌اش خوشبختی را برای دیگران آرزو کند. این قهرمان بخشنده…
مشاهده ی مطلب

همه‌ی ما شکننده ایم

هر کدام از ما به سبک خودمان شکننده‌ایم؛ حتی آن‌ها که ظاهری قوی و توانمند دارند. آخر چطور می‌شود انسان بود و شکننده نبود؟ چه کسی نیازمند دیگری نیست؟ چه کسی نمی‌ترسد؟ چه کسی احساس تنهایی نمی‌کند؟ چه کسی زخمیِ مقایسه‌کردن‌‌ها و حسرت‌هایش نیست؟ چه کسی تلخ‌کام از دست دادن‌…
مشاهده ی مطلب