بگذاریم آدم‌ها متفاوت بمانند

برچسب ها:  دیگری روان‌شناسی

آدم‌ها با هم متفاوت‌اند ولی اغلب ما در درونمان به این موضوع باور نداریم. همه‌اش هم از سرِ خودشیفتگی یا جهل نیست. ما برای متفاوت دیدنِ آدم‌ها محدودیت‌های شناختی و عاطفی داریم. یعنی نمی‌توانیم اجازه بدهیم که آدم‌ها مختصاتِ خاص خودشان را داشته باشند، در دسته تک‌نفرۀ خاص خودشان قرار بگیرند و نروند ذیلِ انتظاراتِ ما یا دسته‌بندی‌های از پیش موجودمان. یکی از سخت‌ترین کارها همین است؛ اینکه بگذاریم دیگری، همانطور که هست، با همه‌ی تفاوت‌هایش از ما و دیگران، زنده بماند و در کنارمان زندگی کند؛ اینکه بگذاریم قدم‌هایش کندتر یا تندتر از ما باشد، قدّش کوتاه‌تر یا بلندتر، رؤیاهایش کوچک‌تر یا بزرگ‌تر، توانایی‌هایش کمتر یا بیشتر و … باشد؛ اینکه نخواهیم دیگری را کامل بشناسیم و بپذیریم که همیشه چیزهایی درمورد او ناشناخته باقی می‌ماند، نخواهیم دیگری را کاملاً با خواسته‌های خودمان همراه کنیم، چون او همیشه خواسته‌هایی متفاوت از ما دارد و نخواهیم دیگری را ساده کنیم چون او همیشه پیچیدگی‌هایی دارد که حتی خودش هم از آن‌ها آگاه نیست. سخت است که دیگری را به مسئله‌ای قابلِ حل یا حل‌شده تبدیل نکنیم.

راستش این حرف را فقط با دغدغه‌های اخلاقی و روانشناختی نمی‌گویم. حل‌کردن دیگری، قرار دادنش در دسته‌بندی‌های مشخص، از میان بردن امتیازات و تفاوت‌هایش، هُل دادنش به یک چارچوب خاص و از بین بردنِ خاص بودگی‌اش، فقط به او آسیب نمی‌زند، یکی از مهمترین منابع معنا و شادکامی را از خودِ ما هم می‌گیرد. دیگریِ نامتمایز و حل شده در انتظارات ما، دیگر پنجره‌ی متفاوتی پیشِ رویمان نخواهد بود و زمانی که در مِه و غبارِ جهان خودمان گرفتار شدیم، امید نجاتی از او نمی‌توان داشت. از میان بردن تفاوت‌های دیگری، در آغاز دلنشین است و در نهایت، رنج‌آور. پس شاید بهتر این باشد که رنجی را در آغاز بر خود هموار کنیم و در پایان فرصتی برای امید و شادکامی برای خودمان و او باقی بگذاریم.

پانوشت: دو موضوع را نادیده نمی‌گیرم: یکی اینکه ما آدم‌ها در رابطه با هم تغییر می‌کنیم و این تغییر اگر آزادانه باشد، ارزشمند است و دوم اینکه ما با هر دیگری‌ای با هر میزانی از تفاوت نمی‌توانیم همدل و همنشین باشیم. گاهی اجازه دادن به تفاوتِ دیگری، ما را ناگزیر از فاصله گرفتن از او می‌کند. در این حالت، چاره فاصله گرفتن است؛ فاصله گرفتنی که شرطِ اخلاقی زیستن ما است. وقتی در عین تفاوت، فاصله نمی‌گیریم و مرز نمی‌گذاریم، خود را در تقلّای آسیب‌رسانِ تغییر دیگری می‌اندازیم؛ تغییری که تحمیلی است و خشمی دوسویه را در هر دوی ما ایجاد می‌کند.

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
توانِ توبه کردن
نوشته‌ی بعدی
مراقبانِ روش یا پاسبانانِ باور؟
edit_square

آثار دیگر

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: آلن دوباتن مترجم: محمود مقدسی ناشر: کرگدن سال انتشار: ۱۴۰۲ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارمتقریباً همۀ ما، از وقتی که به…

کتاب «درآمدی جدید به روان‌شناسی اخلاق»

دسته بندی: آثار | کتاب ها نویسنده: والری تیبریاوس مترجم: محمود مقدسی ناشر: انتشارات آسمان خیال سال انتشار: ۱۴۰۱ خرید کتاب: لینک اوللینک دوملینک سوملینک چهارماخلاق از منظری دیگر از…

جغرافیای تنهایی

مقاله‌ای از دکتر محمود مقدسی درباره فلسفه تنهایی، برگرفته از وب‌سایت و مجله‌ی «نگاه آفتاب»   همه‌ی ما تجربه‌ی تنهایی را داشته‌ایم. گاه از آن گریخته‌ایم و گاه به آن…