این را من سر همه کلاسهایم تجربه کردهام، اینکه وقتی شاگردانت را به تمام معنا انسان و با همه وجوه انسانیشان ببینی بیش از هر زمان دیگری با تو و کلاس همراه میشوند.
این محدود به کلاسها هم نیست. هر کجا بخواهیم بخشی از بودن دیگران را از قلم بیندازیم، مثلا نیازها یا احساسات یا ضعفها یا قوتهایشان را نادیده بگیریم، آگاهانه یا ناآگاهانه و خواسته یا ناخواسته در برابر این سانسور و قلمگیری مقاومت میکنند. آنوقت همه خودشان را به تو عرضه نمیکنند، در فاصله از تو میایستند و خیلی وقتها در برابر خواستههایت از آنها مقاومت میکنند.
بدانیم یا نه و بخواهیم یا نه، خود واقعی هر کدام از ما برایمان از هر چیز دیگری مهمتر است. هر کس بخواهد همه یا بخشی از آن را نادیده بگیرد، مقاومتی فعالانه یا منفعلانه را در ما دامن میزند. ما به کسانی نزدیکتر میشویم که ترس یا شرم یا ناتوانی روبرو شدن با ما به مثابه یک انسان واقعی را نداشته باشند.