می گوید: در این برنامه مهمان آقا یا خانم فلان هستیم، مفسّر اخبار خاورمیانه، جهان یا … .
بعد مفسّر میآید و شروع میکند به تفسیر اخباری که مجری کمی پیش تر اعلام کرده است.
ما این سوی تصویر، هم آن اخبار را گزارشگر خنثای واقعیت میدانیم و هم آن تفسیرهای ارائه شده را منبع قابلدفاعِ فهم آن خبرها. آن وقت حالمان خوب یا بد میشود. گاهی اوقات هم آنقدر مضطرب میشویم که نمی دانیم چه کنیم. امّا هیچ وقت، هیچ چیز این اندازه ساده نیست؛ هر اتفاقی تبدیل به خبر نمی شود و هر خبری هم بی نشان از راوی و منبع آن نیست.
ما از پسِ هزارتوی روانِ راویان اخبار و مطلوب رسانهها، مخاطب اخبار میشویم. آن تفسیرها هم ریشه شان در آبِ روانِ مفسّرهاست. آنکه تلخ و بدبین است، به گونه ای تفسیر میکند، آنکه خوشبین و نرمخو است به گونه ای دیگر و آنکه خشمی یا منفعتی دارد روایت متفاوتی از خبر واحدی به دست میدهد. ما امّا تن داده به ساده انگاری عرفی، مدام بالا و پایین میشویم با این خبرها و تحلیلها.
این روزها که گذار همه ما بیش از پیش به خبر و تحلیل میافتد ( پای تلویزیون، اینترنت یا حتی توی تاکسی)، باید کمی پیچیده تر فکر کنیم و شکاکانهتر به روایتهای مختلف گوش دهیم. آن ساده انگاریِ خامِ سالها پیش موقعِ شنیدنِ اخبارِ ساعت ۲ شبکه یک، دیگر به کار هیچ کدام ما نمیآید. باید کمی بیشتر به جامعهشناسی خبر، اقتصاد خبر و روانشناسیِ خبر توجّه داشته باشیم. جهانِ ما پیچیدهتر شده است. دیگر نمی شود به همان سادگی پیشین بازی کرد.