تنهاییِ اخلاقی

این روزها کتابی را می‌خوانم با نامِ «تنهایی اخلاقی». محتوا و چشم‌انداز قابل تأمّلی دارد. در این بین امّا تفکیکِ این گونه از تنهایی، بیش از همه توجّهم را جلب می‌کند.. تنهایی اخلاقی، مثل سایر اقسام احساس تنهایی، محصول ناکامی نوعی انتظارِ ارتباطی است. در اینجا آنچه ناکام می‌شود، نیاز و میل فرد به شنیده شدنِ دلایل و توضیحاتش توسط دیگرانی است که او را مورد داوری اخلاقی قرار می‌دهند. در حقیقت، تنهایی اخلاقی، محصولِ گونه‌ای شنیده نشدن است. فرد برای عملی، مورد داوری اخلاقی قرار می‌گیرد، چیزهایی به او منتسب می‌شود و بازخواستی از او صورت می‌گیرد، امّا امکانِ سخن گفتن، توضیح دادن و دلیل آوردن به او  داده نمی شود یا اگر سخنی هم بگوید، گوشی برای شنیدنش وجود ندارد. وقتی این کتاب را می‌خوانم، به یاد اقلّیت‌های سیاسی، جنسیتی، قومی و هویتی می‌افتم. کسانی که در موردشان داوری‌های تلخ و گزنده ای می‌کنیم، امّا فرصتی برای سخن گفتن و دفاع کردن به آن‌ها نمی‌دهیم. از نظرِ ما، تکلیف آن‌ها از پیش – و در نتیجه کلیشه‌های فرهنگیمان- روشن است. آن‌ها بد، مجرم، بدخواه، آسیب‌رسان یا بیمارند. تنها کاری که باید کرد، مجازات و طرد کردنِ آن‌ها است.  البته ما این کار را نه فقط با اقلیت‌ها، که به طور روزمرّه با بسیاری دیگر هم می‌کنیم؛ از مردمِ ترسیده ای که دلار و سکّه می‌خرند تا کودکی که انتظاراتِ والدینش را برآورده نمی کند و تا طرفینِ یک رابطه عاطفی که یکدیگر را متّهم به بدخواهی و آسیب می‌کنند. در همه این موارد و بسیاری موارد دیگر، تصوّر ما این است که جنسِ عمل و تأثیر آن، برای داوری اخلاقی کافی است و هیچ توضیحی نمی تواند آن رفتار را توجیه کند. از نظر ما، این عمل آنقدر بد است، که دلیلی و حقّی برای شنیدنِ حرف‌های فاعلِ آن وجود ندارد.

امّا واقعیت این است که هرقدر دشوار و هرقدر بیهوده، باید به خودمان و دیگران حقِ دفاع‌کردن، دلیل آوردن، توضیح‌دادن و شنیده‌شدن بدهیم. در این صورت، دیگری حتی اگر هم خطاکار باشد، گونه‌ای تنهاییِ غیرمنصفانه به او تحمیل نشده است. او از خودش دفاع کرده و تقلایش را انجام داده است. حال اگر دلایلش کافی نباشد، آنچه برای او باقی می‌ماند، پذیرشِ مسئولیت است و نه تقلّای ناکام برای شنیده شدن. تصوّر می‌کنم این حق هر انسانی است که وقتی در معرضِ داوری دیگران قرار می‌گیرد، در مورد عملش توضیحاتی بدهد. همیشه چیزهایی هست که نمی دانیم، همیشه روایت ما از حقیقت ناقص است و همیشه دیگری، نیاز به شنیده شدن دارد. وقتی با داوری کردن و نشنیدن، احساسِ تنهایی اخلاقی ( و خفگی) به کسی می‌دهیم، چیزی بیش از مجازات عملش را به او تحمیل می‌کنیم و همین عملِ ما را اساساً غیراخلاقی می‌کند.

اطلاعات کتاب‌شناختیِ اثر:

Stauffer, Jill. Ethical loneliness: The injustice of not being heard. Columbia University Press, 2015.‏

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
رفتارهایی برای بقا
نوشته‌ی بعدی
هیچ‌گاه به قدر کافی آماده و بزرگ نمی‌شویم
list

آخرین مطالب

فیلم «Close»

نام فیلم: Close (نزدیک) (۲۰۲۲) فیلمی زیبا و عمیق از دوستی دو نوجوان. لئو و رمی سیزده ساله تعطیلات تابستانی طولانی را در صمیمیت معصومانه می‌گذرانند، اما در سال تحصیلی،…

فیلم «Dogville»

نام فیلم: Dogville فون‌تریه در این فیلم، رفتارهای تمامیت‌خواهانه‌ و منفعت‌طلبانه‌ی انسان را بی‌رحمانه کنکاش کرده و به تصویر می‌کشد. او به کاراکترهایش فرصت بی‌رحمی و قصاوت در حق دیگری…

فیلم «مُهر هفتم»

“مُهر هفتم” (The Seventh Seal)، اثری بی‌همتا از کارگردان معناگرای سوئدی، “اینگمار برگمان” است. فیلم در مورد یک شوالیه است که در کنار ساحلی به تنهایی مشغول بازی کردن شطرنج…

فیلم «کشتن مرغ مقلد»

نام فیلم: کشتن مرغ مقلد داستان: داستان در شهر کوچکی اتفاق می‎افتد، و از نگاه دختر یک وکیل سفیدپوست روایت می‌شود که دفاع از جوان سیاه‌پوستی را به عهده گرفته…

فیلم «Whiplash»

نام فیلم: Whiplash داستان: پسری در راه رسیدن به موفقیت در زمینه‌ی موسیقی (به‌عنوان یک درامر)، با استادی سخت‌گیر و خشن روبه‌رو می‌شود، که با فشار آوردن و ایجاد انگیزه‌ی…