یادداشت‌ها

دکتر اصفهانی عزیز این موضوع را در مورد نقش منتقد ادبی در مواجه با اثر ادبی مطرح می‌کنند. اما می‌توان آن را در مورد هر متنی و علاوه بر آن در مورد هر امر متن‌مانندی همچون روان و تجربه فرد نیز به کار برد. روان‌درمانگری که بیمار را در واکاوی…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

فارغ از دو تجربه‌ دلگرم‌کننده روایت شده در این متن، تاکید مهدی عزیز بر اینکه نظم‌ و مسئولیت‌پذیری‌ِ چنین افرادی هم از دل ساختارهایی بیرون می‌آید و صرفا فردی و اتفاقی نیست برای من قابل تامل بود. این حرف نشان می‌دهد رشدیافتگی و رشدنیافتگی و سلامت و فساد ساختاری، امری…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

میل به تنبیه‌شدن

پرسید: وقتی از تنبیه کردن خودمون لذت می‌بریم، چرا نباید اشتباه کردن برامون جذاب باشه؟ گفتم: آره، می‌فهمم؛ میل به گناه یا اشتباه، اما نه برای لذت‌بردن که برای تنبیه‌شدن. گفت: آره. گفتم: میل به تنبیه‌شدن چیز عجیبیه. انگار اون هم لذت‌بخشه. تو کاری می‌کنی که دیگران رنجت بدن یا…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

حالا که می‌بینی شده …

گفتم: وسط این همه قصه و ماجرا، هنوزم حیرت می‌کنی؟ گفت: حیرتِ سیب و برگ و درخت؟ خندیدم و گفتم: آره. خوب یادته. یه روزی چقدر طول می‌کشید خوردن یک سیب. گفت: فکر می‌کنی میشه هنوزم حیرت نکرد؟ گفتم: آخه جونی برای من نمونده‌. دلم بیشتر از هر چیزی پر…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

پرسش‌های گشوده

بعضی پرسش‌ها نه بی‌پاسخند و نه پاسخ روشن و واحدی دارند. اسمشان را گذاشته‌اند “پرسش‌های گشوده”. پرسش‌های گشوده نه پاسخی قطعی دارند و نه به دلیل بی‌پاسخی می‌توانیم رهایشان می‌کنیم. این پرسش‌ها، پرسش‌هایی همیشگی‌اند و در هر دوره‌ از عمر پاسخ متفاوتی می‌گیرند. کیفیت و معنای این پرسش‌ها با رشد…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

حتی یکی دو قطره هم کافی است

داشتم لولای در را روغن می‌زدم. با یکی دو قطره و چندبار باز و بسته کردن، آن همه جیرجیر و سر و صدا از بین رفت. نگاهم کرد و گفت: عجیب نیست؟ گفتم: چی؟ گفت: این که به همین راحتی اون همه سر و صدا از بین رفت. گفتم: کجاش…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

به خود باختن در روز روشن

موانع ذهنی چیزهای کمی نیستند. کاری می‌کنند آدم توی روز روشن در نبردی یک نفره به خودش ببازد. می‌پرسی این موانع از کجا می‌آیند؟ پاسخ این است: از یک یا چند تعارض دفاعی در درون فرد. تعارض دفاعی چیست؟ آن کشمکش بی‌زمان و همیشه حاضری که فرد با خودش این‌طرف…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

تنهاییِ بهشتیان

همه‌اش از تنهایی جهنمیان می‌گویند. انگار کسی که به بهشت می‌رود تنها نیست‌. می‌گویند ابرار پیش هم‌اند و با هم خوشند. چه تصویر غریبی! جهنمیان را می‌فهمم؛ اصلا قرار نبوده حالشان خوب باشد. بنا بر همین رنج‌کشیدن و سوختن بوده، تنهایی هم روی آن. اما مگر بهشت قرار نیست حال…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

ایدئولوژی؛ وهمی که پروای انسان را ندارد

راستش تمام این سال‌ها آنقدر به پیچیدگی ملال‌آور سیاست در ایران سرک کشیده‌ام که باور نکنم حرف آقای روحانی در مورد مراسم محرم حرف آخر باشد. احساس می‌کنم می‌خواهد هزینه این تصمیم را بگذارد روی دوش طرف مقابلش. برای همین هم بی‌جنگ و جدال می‌گوید قبول و می‌گذارد خودی‌ها درگیر…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

چشم‌های خیره و رهایی از سرگشتگی

گفت: معنای زندگی آدم‌ها را از خیره شدن‌های طولانی‌شان می‌توان فهمید. گفتم: خیره شدن؟ گفت: بله. همین خیره‌شدن و خیره‌ماندن است که خبر از جستجوهای ما می‌دهد. تا به حال به خیره‌شدن یک کودک به عروسکِ پشت ویترین مغازه‌ دقت کرده‌ای؟ هرجا که برود، دلیلی پیدا می‌کند برای برگشتن و…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

مگر می‌شود حرف مرد یکی باشد و از هم نپاشد؟

امروز در کلاسی از این می‌گفتم که باید در مورد هدف و معنای زندگیمان منعطف باشیم؛ از اینکه در مورد معنای زندگی، حرف مرد یکی نیست‌ و  باید بتوانیم در دوره‌های مختلف عمر و در شرایط اجتماعی و احوالات تاریخی متفاوت، هدف‌ها و معانی تازه‌ای را جستجو کنیم. نمی‌شود آدم…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

آنچه در روان آدم هضم می‌شود، چه خوشی و چه ناخوشی و چه کامیابی و چه رنج، کار چندانی با او نمی‌کند. آنچه می‌ماند و هضم‌ نمی‌شود، همان است که آدم را از پا در می‌آورد: شکست فهمیده نشده، خطایی که نمی‌توانیم انجام دادنش را بپذیریم، خوشی غیرقابل گفتگو با…
مشاهد‌ه‌ی مطلب