یادداشت‌ها

کاستن از تنهاییِ درد

درد، صرفاً آدم‌ها را مچاله و رنجور نمی‌کند، تنهایی هم می‌آورد. درد ما را از کسانی که درد نمی‌کشند، جدا می‌کند. درد، مرزی می‌گذارد میان ما و دیگران، و تا زمانی که هست، فاصله‌ می‌اندازد میان ما و آن‌هایی که در این تجربه شریک نیستند. گاهی اوقات نمی‌توانیم از درد…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

آنکه بیش از همه من را می‌شناسد

بعضی از ما فکر می‌کنیم خودمان را بیشتر از هر کس دیگری، می‌شناسیم. بعضی دیگر امّا فکر می‌کنیم، دیگران، مثلاً متخصصان سلامت روان، ما را بیشتر از خودمان می‌شناسند. بعضی‌هایمان هم جایی در این میانه ایستاده‌ایم. نه اطمینان قاطعی به خودشناسی‌مان داریم و نه تصوّر می‌کنیم کسی آن بیرون-هرقدر هم…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

هیچ‌گاه به قدر کافی آماده و بزرگ نمی‌شویم

اروین یالوم در بخشی از کتابِ رواندرمانی اگزیستانسیال، می‌نویسد: «همه کودکان به نحوی اضطراب مرگ را تجربه می‌کنند. امّا چرا بسیاری از آن‌ها از آن عبور می‌کنند ولی بعضی به اختلال روان‌نژندانه دچار می‌شوند؟» پاسخی که می‌دهد جالب است و می‌توان آن را به موارد متعدد دیگری هم تعمیم داد:…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

تنهاییِ اخلاقی

این روزها کتابی را می‌خوانم با نامِ «تنهایی اخلاقی». محتوا و چشم‌انداز قابل تأمّلی دارد. در این بین امّا تفکیکِ این گونه از تنهایی، بیش از همه توجّهم را جلب می‌کند.. تنهایی اخلاقی، مثل سایر اقسام احساس تنهایی، محصول ناکامی نوعی انتظارِ ارتباطی است. در اینجا آنچه ناکام می‌شود، نیاز…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

رفتارهایی برای بقا

بعضی کارها، بعضی تصمیمات و بعضی تلاش‌ها، نه برای به دست آوردن چیزی، که صرفا برای زنده‌ ماندن صورت می‌گیرند. منظورم زنده‌ ماندن روانی است، سرپا ماندن، تاب آوردن و فرونپاشیدن‌. عقلانیتِ این رفتارها و انتخاب‌ها را نباید بر اساس درستی یا نادرستی و به‌دست‌آوردن یا از دست‌دادن فهمید. دلیل…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

هضم‌کردن چیزی به جای چیزی دیگر

بِرت کار، در جایی از کتاب “چای با وینیکات” از زبان او و در مورد دعواهای داخلی انجمن روانکاوی بریتانیا می‌نویسد: “همین‌طور فکر می‌کنم این دعواها تلاشی بود برای دفع ترس مرگبار از بمباران هر شب نیروی هوایی آلمان نازی.” حرف جالب و عجیبی است. آنجا بحث بر سر میراث…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

#من_هم و سوءاستفاده از جایگاه

قصه #من_هم و افشاگری در مورد تعرّضات جنسی، از فضاهای هنری کشور آغاز شد، جایی که به نظر می رسد جسارت بیشتری برای ابراز آن وجود داشت. اما این ماجرا به همین فضا محدود نماند. به محیط‌های کاری هم کشیده شد و به نظر می‌رسد دیر یا زود، در فضاهای…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

#من_هم و چند تأمل

وقتی به ماجرای MeToo در فضای ایرانی نگاه می‌کنم، نکاتی به ذهنم می‌رسد که تصوّر می‌کنم بسیاری از ما با آن‌ها روبرو هستیم. در ادامه به اختصار به بعضی از این موارد اشاره می‌کنم: کیفیت پیگیری اخبار بسیاری از ما، این اخبار را با آمیزه‌ای از حقیقت‌طلبی، دغدغه اخلاقی، خشم،…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

درباره ملال و مواجهه ما با آن

ملال، تجربه عجیبی است و چیزهای زیادی در مورد ما می‌گوید. اغلب ما برای مواجه نشدن با ملال، زندگی عاریتی‌ و نامطلوبی را سپری می‌کنیم. اما شاید راه بهتر، روبرو شدن با ملال، شنیدن صدای آن و ساختن چیزی در دل آن باشد.
مشاهد‌ه‌ی مطلب

جراحتِ خودشیفتگی و پرسشی ناگزیر

بخشی از خودشیفتگی، لازمه عزّت نفس، مراقبت از خود و سلامت روان است. امّا بیش از آنش فریبِ هزینه‌سازی است که از کودکی با خودمان به بزرگسالی می‌آوریم. در کودکی، خودشیفتگی نحوه مواجهه ناگزیرِ ما با جهان است. اشیاء و آدم‌های دیگر هنوز به ما معرّفی نشده‌اند و نیازی هم …
مشاهد‌ه‌ی مطلب

مرور چندباره قصه جلال

خانه‌شان ته کوچه ما بود؛ یک خانه‌باغ بزرگ و قدیمی. از آن‌ها که درخت توت داشت و گوشه و کنارش سبزی می‌کاشتند. خیلی وقت‌ها، بعدازظهر که پدرش خواب بود یا نبود، ما را می‌برد توی باغ و با هم میوه می‌چیدیم یا دروغ چرا، با تفنگ‌ بادی پرنده‌ها را نشانه…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

امید، هم سرشتی است و هم ورزیدنی و آموختنی. دروغ چرا، بعضی‌ها سرشتا امیدوارترند. خمیره خوبی با خودشان به این دنیا آورده‌اند. بعضی‌ها هم امید را آموخته‌اند. کنار ادم‌هایی بزرگ شده‌اند که ساختن، همیشه برایشان شدنی و معنی‌دار بوده. این‌ها هم همیشه ذخیره‌ای از امید و خوشبینی دارند و اغلب…
مشاهد‌ه‌ی مطلب