یادداشت‌ها

مردم وجود ندارند.

مردم وجود ندارند. آن توده بی‌شکلی که می‌شود همه چیز را به آن‌ نسبت داد، وجود ندارد. آن توده‌ای که یکی می‌گوید منتظر تحریم بیشترند تا همه چیز کن‌فیکون شود، یا آن ازدحام پرتراکم آن‌هایی که دیگری می‌گوید پشت همه چیز ایستاده‌اند و این نحوه بودن را انتخاب کرده‌اند‌، هیچ…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

هر انسانی تنها و سرگشته است، چه در این گوشه مصیبت‌زده از دنیا و چه در هرکجای دیگری زیر آسمان خدا. انسان بودن، از کودکی به بزرگی رسیدن، با انتخاب‌های زندگی دست و پنجه نرم کردن، تنهایی را تحمل کردن، فقدان و سوگ را تجربه کردن و گهگاه به مرگ…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

درباره اَنگِ جنون

مجنون، بیمارِ اسکیزوفرن یا فردِ دچار توهم و هذیان کیست و چطور کلام و رفتارِ او بیمارگونه دانسته می‌شود؟ مسئله تا حدّ زیادی به تفاوت روایتِ او با روایتِ همگانیِ ما از واقعیت بر می‌گردد. ما آدم‌های غیرمجنون، درک مشترکی از واقعیت داریم و چیزهایی را که خارج از این…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

در جستجوی زمین سفت

این را آدم توی آب دریا خوب متوجه می‌شود؛ اینکه چقدر مهم است زمینِ سفتی زیر پایش باشد. بدون دلگرمی به زمینِ زیرِ پا، دریای به آن زیبایی و شکوه، می‌شود مایه هراس و عامل مرگ‌. شنا کردن هم برای رسیدن دوباره به زمین سفت و جای پای محکم‌ است.…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

با محمد، کنار ساحل قدم می‌زدیم. روبرویمان، در میانه کوه و دریا و افق، تصویر عجیب و دلنشینی ساخته شده بود: خورشید داشت می‌رفت پشت کوه‌. از افق تا نیمه‌های آسمان، طیفی از نارنجی به آبی و بعد سیاه می‌رسید. ماه، آن بالا در حال طلوع کردن بود و دریا…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

تنهاییِ درون‌فردی، تجربه غریبی است. در این نوع از تنهایی، آنچه انسان را رنج می‌دهد نه فقدان رابطه با دیگری که نبود رابطه رضایت‌بخش با خود است. هر کدام از ما به انداره‌ای که خودمان را نمی‌شناسیم، به میزان چندپاره‌گی درونیمان و به میزان سرکوب یا طرد بخش‌هایی از وجودمان،…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

شرور زیادی در عالم‌ هست و هرچه کسی حساس‌تر باشد، این شرور را عمیق‌تر و بیش‌تر حس می‌کند. در این بین امّا خیری هم هست که بسیاری از ما آن را نادیده می‌گیریم: توانِ انسان برای سازگاری، ترمیم و ادامه‌دادن. این ویژگی هم در تن انسان هست و هم‌ در…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

آیا این‌ها، ما هستیم؟

گفتگو و گاه جدلی در روانشناسی و اخلاق‌پژوهی هست میانِ کسانی که به ویژگی‌های مَنِشی و شخصیتی باور دارند و کسانی که معتقدند رفتار ما آدم‌ها را شرایط و جبرِ محیطی تعیین می‌کنند. پیش‌تر غلبه با کسانی بود که به شخصیت باور داشتند و می‌گفتند شخصیت یا همان ویژگی‌های کم‌و‌بیش…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

توانِ فهمِ همین حکمت‌های ساده تکراری

اگر مرگ، پیش از فرارسیدنِ آن زندگی واقعی از راه برسد چه؟ اگر همان‌وقت که منتظریم تا بالاخره یک روز همه چیز درست بشود، مرگ بی‌هوا خودش را نه به دیگران، که به ما برساند چه؟ اگر وقتی گرمِ مقدّمه‌چینی برای کامیابی و زندگیِ خوش هستیم، مرگ سر راهمان بایستد،…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

وقتی صدایی غیرطبیعی بلند، ما را به فکر فرو می‌برد و می‌پرسیم: در این هیاهو چه چیزی قرار است شنیده نشود؟ واقعیت این است که آن چیزِ پنهان شده و به حاشیه رفته، همچنان تاثیرگذار باقی می‌ماند و در سکوت، رشد می‌کند. امر سرکوب شده، دیر یا زود بر می‌گردد…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

پناه بردن به بیماری

ترجمه تحت اللفظی‌اش می‌شود گریختن به بیماری ولی من ترجیح می‌دهم در ترجمه flight into illness از تعبیر پناه بردن به بیماری استفاده کنم. این اصطلاح را نخستین بار فروید مطرح کرد. او ابتدا از پناه بردن به روان‌پریشی یا جنون گفت (flight into psychosis)، سپس از پناه بردن به…
مشاهد‌ه‌ی مطلب

منتظر و سوگوار نبودن

هرکدام از ما تصوّری از زنده‌بودن و زندگی‌کردن داریم و هرگاه امکانِ چنین بودنی از ما گرفته شود، احساس می‌کنیم به بیرون از زندگی پرتاب شده‌ایم و خلائی غیرقابل‌تحمّل را تجربه می‌کنیم. کسی که زندگی را بیش از هر چیز در کارکردن می‌فهمد، زمانی که امکانِ کار کردن از او…
مشاهد‌ه‌ی مطلب