چشم‌های خیره و رهایی از سرگشتگی

گفت: معنای زندگی آدم‌ها را از خیره شدن‌های طولانی‌شان می‌توان فهمید.

گفتم: خیره شدن؟

گفت: بله. همین خیره‌شدن و خیره‌ماندن است که خبر از جستجوهای ما می‌دهد. تا به حال به خیره‌شدن یک کودک به عروسکِ پشت ویترین مغازه‌ دقت کرده‌ای؟ هرجا که برود، دلیلی پیدا می‌کند برای برگشتن و تماشای دوباره آن. او می‌ایستد و خیره می‌شود به همان عروسک. چشمش چیزهای دیگر را نمی‌بیند. او با این نگاه خیره و طولانی، هم لذت خواستن آن را می‌برد و هم عزم خود را برای داشتنش جزم می‌کند. آنگاه همه تلاش‌های بعدی‌اش صرف رسیدن به آن می‌شود. این خیره ماندن طولانی خبر از وزن زیاد آن عروسک در جهان درونی او می‌دهد؛ نگاه طولانی و بی‌درنگ یک عاشقِ نواختن به ساز،  تکرار مکرر صحنه‌ای از یک فیلم توسط یک عاشق سینما یا نگاه بی‌وقفه یک عاشق خلبانی به هیئت سفید هواپیما هم همین است. هیچ کس توان خیره ماندن به چیزی را ندارد مگر اینکه آن چیز همه درونش را پُر کرده باشد. جز این اگر باشد، در لحظه‌ تماشا، فکرهای دیگری از راه می‌رسند و او را با خود می‌برند.

بعد، کمی مکث کرد و گفت: خیلی از ما نمی‌دانیم چه چیزی حالمان را خوب می‌کند. سرگشته‌ایم و مدام اینطرف و آن‌طرف می‌رویم و از این و آن می‌پرسیم حقیقت زندگی چیست؟ چه چیزی را باید خواست؟ و زندگی با چه چیزی پُر و گرم می‌شود؟ پاسخ‌های فراوانی هم می‌شنویم؛ آنقدر که گاهی نپرسیدن و نشنیدن را درست‌تر می‌یابیم. اما پاسخ این سوال را باید در خیره‌شدن‌های طولانی خود جستجو کرد. هر آدمی باید به آهستگی و در دل روزها کاشف خیره‌شدن‌های طولانی خود باشد؛ اما بی فریب و دروغ. حیرت و سرگشتگی ما از دروغ‌هایی است که در مورد این نگاه‌های خیره به خودمان می‌گوییم. رصدِ بی‌فریب چشم‌هایمان همه کاری است که باید بکنیم. اگر همه عالم از خواستن چیزی می‌گویند و ما خیره به چیز دیگری هستیم، جستجوی ما در همان چیز به پایان می‌رسد نه آنچه همگان می‌خواهند. آن‌گاه که تمنای عمیق نگاه‌های خیره‌مان را شناختیم، زمان به حاشیه راندن چیزهای دیگر و خواستن یکدله آن می‌رسد. این دشواری بعدی است: یکدله خواستن و به لذت آن نگاه خیره اعتماد کردن. این یکدلگی در خواستن، راهنمای ما برای زندگی و جستجوهایمان خواهد بود. و چه کسی راضی‌تر از آن است که جستجوی معناداری در زندگی دارد؟

گفتم: به همین راحتی؟ این همه تلاش و تقلا و پرسش به همین راحتی به پایان می‌رسد؟

گفت: چندان هم راحت نیست. آنجا که پای معنای زندگی در میان است، قصه بی‌اندازه سهل و ممتنع می‌شود.

اشتراک گذاری

نوشتهٔ قبلی
مگر می‌شود حرف مرد یکی باشد و از هم نپاشد؟
نوشته‌ی بعدی
ایدئولوژی؛ وهمی که پروای انسان را ندارد
list

آخرین مطالب

فیلم «Close»

نام فیلم: Close (نزدیک) (۲۰۲۲) فیلمی زیبا و عمیق از دوستی دو نوجوان. لئو و رمی سیزده ساله تعطیلات تابستانی طولانی را در صمیمیت معصومانه می‌گذرانند، اما در سال تحصیلی،…

فیلم «Dogville»

نام فیلم: Dogville فون‌تریه در این فیلم، رفتارهای تمامیت‌خواهانه‌ و منفعت‌طلبانه‌ی انسان را بی‌رحمانه کنکاش کرده و به تصویر می‌کشد. او به کاراکترهایش فرصت بی‌رحمی و قصاوت در حق دیگری…

فیلم «مُهر هفتم»

“مُهر هفتم” (The Seventh Seal)، اثری بی‌همتا از کارگردان معناگرای سوئدی، “اینگمار برگمان” است. فیلم در مورد یک شوالیه است که در کنار ساحلی به تنهایی مشغول بازی کردن شطرنج…

فیلم «کشتن مرغ مقلد»

نام فیلم: کشتن مرغ مقلد داستان: داستان در شهر کوچکی اتفاق می‎افتد، و از نگاه دختر یک وکیل سفیدپوست روایت می‌شود که دفاع از جوان سیاه‌پوستی را به عهده گرفته…

فیلم «Whiplash»

نام فیلم: Whiplash داستان: پسری در راه رسیدن به موفقیت در زمینه‌ی موسیقی (به‌عنوان یک درامر)، با استادی سخت‌گیر و خشن روبه‌رو می‌شود، که با فشار آوردن و ایجاد انگیزه‌ی…